عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وب ما خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گروه دانلود ستار و آدرس downloadstar.loxblog.com   لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. (توجه: لینکهای تبلیغاتی ثبت نخاهد شد. برای درج لینک تبلیغاتی در بخش تبلیغات متنی با مدیر سایت تماس بگیرید.)








Alternative content


آمار مطالب

:: کل مطالب : 177
:: کل نظرات : 8

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 8

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 283
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 289
:: بازدید ماه : 1155
:: بازدید سال : 11506
:: بازدید کلی : 630983

RSS

Powered By
loxblog.Com

تبلیغات
سینمای ایران...به سوی ناکجا آباد در حرکت
شنبه 26 مهر 1393 ساعت 12:5 | بازدید : 285 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام...دوستان اینمطلب رو در باره سینمای ایران بخونید...سینمایی ک فراز و فرودهای بسیاری از سر گذرانده است. آثار ماندگاری ک شایسته فرهنگ و تمدن این دیار است...و البته موازی با این آثار، آثار نامناسبی وجود دارد ک به شدت اختلاف طبقاتی بین مردم، شوخیهای زشت و وقیحانه جنسی.... فیلمهایی ک هرچ بیشتر فرهنگ و تمدن و دین خودمان را تخریب کند بیشتر و بیشرت از سوی آنوری ها تقدیر و تشکر میشود و چپ و راست جایزه میگیرد....تیشه ب دست گرفته ایم و تیشه به ریشه همه باورهامان میزنیم....باورهایی که خونهای پاک بساری بپایش ریخته ایم تا بزرگ شده است...چمرانهایی ک اگر میماندند...احمدی روشنهایی ک اگر میماندند....تهرانی مقدمهایی ک اگر میماندند...باکریهایی که اگر میماندند...شاطری هایی که اگر میماندند....همتهایی ک اگر میماندند...جهاناراهایی ک اگر میماندند...اگر میماندند...اگر میماندند....اما نماندند...رفتند تا باورهایشان بماند و حالا...

 

 

 

سیده سارا توانگر/ آخرین باری که تهمینه میلانی در سینما موفقیت بزرگی بدست آورد مربوط می شد به آتش بس. فیلمی که با بازی دو ستاره جوان آن روزهای سینمای ایران محمدرضا گلزار و مهناز افشار، بین مردم طرفداران زیادی پیدا کرد و جزو پر فروش های آن روزهای سینمای ایران بود. و حالا آتش بس 2. با بازی زوج بهرام رادان و میترا حجار...

 

هر عقل سلیمی این را می پذیرد که موفقیت یک فیلم در گیشه امروز سینمای ایران به معنای قدرت کارگردانی یا لزوماً بازی های درخشان و یا فیلمنامه فوق العاده نیست؛ سینمای امروز ایران در کنار تجربه های پر تعداد موفق و قابل احترام سینمایی، زرد گرایی را هم تجربه می کند و اکثر فیلمهایی که شوخی های عجیب و غریب و موضوعات خاص داشته باشند بسیار دیده می شوند. به خصوص آن که ستاره های محبوب و جوان سینما هم در آن ها حاضر باشند. این همان بیماری است که باعث مهجوریت سینما بین متن مردم شده و سینما را هنری مخصوص "بچه مایه دارها" کرده. اما آتش بس 2 که این روزها گیشه نسبتاً موفقی را پشت سر می گذارد، دارد نانِ کدام خصوصیت خود را می خورد؟ خصوصیت های سینمایی فوق العاده، تجربه موفق آتش بس1 یا زرد گرایی... ؟

 

سئوال اولی که بعد از پایان فیلم مطرح می شود درباره فیلمنامه است. و این که داستان فیلم چه بود؟ الف و ب ای که قرار است از اول تا آخر فیلم به آن برسیم کدام است؟ داستان مربوط به کودک فیلم است؟ قرار است اختلافات زوج حل شود؟ اتفاق خاصی در شخصیت این دو نفر بیافتد؟ قرار است اختلافات این چنینی هجو شود؟ فیلم جدی است؟ طنز است؟ واقعا چه؟!

 

تمام فیلم در لوکیشن های فوق میلیاردی شمال شهر تهران می گذرد. با تمام مشخصاتی که همه ما از زندگی های شاه و پری بالا شهری های تهران داریم. چیزی شبیه به صفحه ای که چند روز پیش کلی سر و صدا کرده بود: بچه مایه دارهای تهرانی.

 

یک منزل مجلل و چند صد متری. لوازم منزل لوکس و فوق گران قیمت. لباس هایی که هر کدام خدا تومان پولش است! خودرویی که به گمانم مازراتی بود و طبعاً چند میلیارد تومانی. حساب بانکی که به قول شخصیت مرد داستان 50 میلیون تومان اصلاً عددی نیست در آن و... .

 

کارگردان تعمد دارد که در هر سکانس لباس زوج جوان فیلم عوض شود و زوج، رنگ جدیدی را تجربه کنند. لباس هایی که لابد غیر روشنفکرانه است اگر بگوییم شرعاً زننده اند و بسیار ناشایست... . مثل خیلی رفتارهای داخل فیلم،‌مثل مهمانی های فیلم؛ مثل خیلی چیزهای دیگر... 

 

زن، شوهرش را Baby  و مرد، همسرش را "تَ تَ" صدا می کند. چند مرتبه صحبت از تخت خواب می شود و مرد نیازمندانه به زن می گوید بیا بریم بخوابیم! حتی باری که با هم دعوایشان شده، زن به مرد می گوید امشب روی کاناپه بخواب!

 

زن دوست دختر قدیمی شوهرش را به خانه دعوت می کند و از او پذیرایی می کند.

 

و اولین چیزی که در هر سکانس به چشم می آید لباس و تیپ جذاب و چشمگیر زن و مرد داستان است...

 

هیچکدام از این ها نقد محتوایی فیلم نیست. به نظر نگارنده اساساً با محتوایی روبرو نیستیم که سعی در نقد آن داشته باشیم! جز چند جمله شعارآمیز روانشناس فیلم و چند مورد هجو اختلافات مرسوم زوج های جوان امروز، بقیه فیلم یا طنز موقعیت است، یا بازی اطواری و بعضاً تئاتری زوج جوان، یا شوی لباس یا عشوه ها و افاده های زننده زوج فیلم و یا تبلیغات برندهای مختلف!  

 

مثلاً اگر این زوج، از قشر متوسط و معمولی جامعه بودند چه لطمه ای به داستان می خورد؟ اگر بورژوازی اغراق شده از فیلم حذف شود چه اتفاق بدی برای فیلم می افتد؟ اگر آی‌پد چند اینچی دست بچه 5-6 ساله این زوج نباشد چه اتفاق عجیبی می‌افتد؟ چه اصراری به "ونک به بالای تهران"‌سازیِ کارگردان وجود دارد؟ کنایه ها و شوخی‌های بی پروای جنسی برای پیش بردن کدام وجه قصه است؟ اصلاً قصه فیلم چیست؟!

 

نمی دانم زوجی که در کافه تریا با هم آشنا می شوند نماینده چند درصد مردم این سرزمین اند. نمی دانم چند درصد مردم ایران مارک خودروی این زوج جوان را می دانند اصلا! نمی دانم برای چند درصد مردم این سرزمین 50 میلیون تومان پول به حساب نمی آید. نمی دانم چند درصد دخترها و پسرهای متأهل ایران، "جاست‌فرند" را تجربه کرده اند. اصلا نمی دانم این هایی که فیلم را دیده اند، چیزی درباره فیلم امریکایی "آقا و خانم اسمیت" شنیده اند؟!

 

کارگردان بیش از آن که به دنبال نقد اختلافات زوج جوان و ارائه راهکار برای این وضعیت باشد، دنبال تبلیغ تفکرات فمینیستی خود است. تا فرضا پول گرفتن زن از همسرش را فاجعه قرن نشان دهد و نیاز جنسی مرد به زن را مکرراً در بوق و کرنا کند. حتی صراحتاً آیه شریفه قرآن کریم نیز قدیمی و زننده جلوه داده می شود.

 

از افاضات و توصیه های روانشناس نیز نمی توان انتظار تطابق با فرهنگ ایرانی اسلامی داشت. چرا که به گواه تیتراژ فیلم قرار است بخش اعظمی از روانشناس فیلم، نماینده "دکتر فرهنگ هلاکویی" باشد؛ روانشناسی که در امریکا تحصیل کرده و در امریکا زندگی می کند اما برای ایرانی ها نسخه تجویز می کند؛ نسخه هایی کاملاً سازگار(!)با آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی!

 

فیلم چنان ضعیف است که حتی قشر معدودِ سینما بروی امروز ایران نیز تا حدود زیادی از آن بیزار بوده اند و حتی بعضی با لقب "افتضاح" از آن یاد کرده اند. البته هیچ کدام از این ها عجیب نیست. وقتی کسی که مردم ایران را عقده ای می داند فیلم بسازد، طبیعتاً نباید منتظر فیلمی شایسته باشیم که دغدغه های واقعی مردم این سرزمین را نشان دهد.

 

الکلام؛ وقتی سینما در دست امثال این کارگردان ها و این فیلم ها باشد هیچ جای تعجبی ندارد که "مردم" با سینما غریبه باشند و هیچ تعجبی ندارد اگر 100.000 بیننده برای یک فیلم یک اتفاق بزرگ به حساب آید. آن روزهایی میلیون ها ایرانی برای دیدن فیلم به سینما می رفتند نه خبری از تجمل گرایی و ادا و اطوار بود و نه تمسخر ارزش ها و اعتقادات پاک ایرانی و اسلامی. آن روزها هیچ کارگردانی به خودش این جسارت را نمی داد که مردم وطنش را عقده ای بخواند و با وقاحت برای انها فیلم بسازد. آن روزها سینما اسیر مد و پز و سانتی مانتالیسم و فمینیسم و هزار و یک مورد دیگر از این ایسم های مزخرف نبود...



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: سینمای ایران , فراز و فرود , آثار ماندگار , آثار نامناسب , شهیدان , خون پاک شهدا , تیشه به ریشه , فرهنگ و تمدن و دین , تقدیر و تشکر , غربیها , آنوری ها ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
چرا مراقب بازوان قدرت مند فرهنگ کشورمان نیستیم؟!!!
شنبه 26 مهر 1393 ساعت 11:44 | بازدید : 393 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...این مطلب رو در مورد رسانه ملی بخونیم و کمی بیشتر فکر کنیم به کدامین سوی چنین لگام گسیخته میریم؟!؟!؟! رسانه ملی ک بازوان قدرتمند فرهنگ این آب و خاکه جولانگاه افرادی میشه که...در حالی ک جوانان توانمند و فرزندان خوشذوق این دیار دستشان کدتاستو فقط حرص و جوش میخورند....بیخیال مطلب رو بخونید و نظر بگذارید....

 

 

يك مجري شبكه‌هاي ماهواره‌اي مثل «ايران موزيك» و «مهاجر» با تهيه‌كنندگي و مجري‌گري برنامه «شب كوك» در شبكه نسيم سيماي جمهوري اسلامي اين شب‌ها برنامه اجرا مي‌كند!


مدت‌هاست كه منتقدان و رسانه‌هاي دلسوز در حوزه صداوسيما انتقادات جدي را نسبت به حضور برخي افراد و برنامه‌هاي مشكل‌دار وارد كرده‌اند كه همچنان با آسمان ريسمان بافي يا سكوت بدون منطق مسئولان صداوسيما همراه بوده است. تازه‌ترين اين انتقادات مربوط به حضور باربد بابايي است كه تا همين چند وقت پيش در برخي شبكه‌هاي ماهواره‌اي به اجراي برنامه پرداخته و در كمال تعجب موفق شده است مجوز تهيه‌كنندگي و اجراي يك برنامه در زمينه موسيقي با عنوان «شب كوك» را از مسئولان شبكه تازه تأسيس «نسيم» اخذ نمايد.

 

از اين دست اتفاقات در صداوسيما به كرات ديده شده است اما مسئولان و مديران و برنامه‌سازان تلويزيون با ميدان دادن به افرادي نظير باربد بابايي با سابقه مشخصي در شبكه‌هاي ماهواره‌اي كه در حوزه تعميم و تعالي فرهنگ زندگي غربي و ليبرالي فعاليت دارند، آن هم با بهانه جذب مخاطب، به صراحت نشان داده‌اند كه هيچ خط قرمزي برايشان معنا و مفهوم ندارد و هر كاري كه دلشان بخواهد انجام خواهند داد. مسئولان و مديران تلويزيون در حالي به اين فرد معلوم‌الحال اجازه تهيه‌كنندگي و اجرا داده‌اند كه جوانان مستعد و داراي توانايي‌هاي زيادي در جامعه هستند كه مترصد باز شدن فضا براي بروز توانايي‌هايشان هستند اما با رفتارهاي طايفه‌اي و كج‌سليقگي مديران و برنامه‌سازان تلويزيون همچنان با درهاي بسته مواجه شده‌اند.

 

با توجه به اينكه ضرغامي روزهاي پاياني مسئوليتش را در رسانه ملي سپري مي‌كند به نظر مي‌رسد كه مسئولان و مديران مياني تلويزيون به گمان جدي نبودن ملاحظات و نظارت‌ها هر كاري كه دوست دارند انجام مي‌دهند. اين روزهاي تلويزيون كه يادآور روزهاي پاياني دولت دهم و بلبشوي اقتصادي و ارزي به وجود آمده است، مسئولان و مديران تلويزيون اگر مايل به برجا گذاشتن سابقه و پيشينه مثبت از خود هستند بايد كه اجازه چنين خطاهاي فاحش و تابلويي را به احدي نداده و در حفظ و حراست از بيت‌المال و حقوق مخاطبان نهايت سعي‌شان را انجام بدهند تا فضا براي سوءاستفاده‌كنندگان مهيا نگردد.

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: رسانه ملی،بازوان فرهنگ،صدا و سیما،مجری ماهواره،تهیه کننده،شبکه نسیم،مسئولین،صدا و سیما ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
شیطان پرستی یا شیطان گرایی؟!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:48 | بازدید : 331 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

در اين که نام صحيح فرقه ي مورد بحث «شيطان پرستي» يا «شيطان گرايي» است، بين صاحب نظران اختلافاتي وجود دارد.
با بررسي کتاب ها، مقاله ها و نوشته هاي مرتبط با اين موضوع در کتاب خانه ها و فضاي اينترنت، مي توان نتيجه گيري کرد که سه نظر مختلف در اين باره مطرح است:
يک. بعضي فقط آن را شيطان گرايي مي نامند و «شيطان پرستي» را اشتباه مي دانند. دليل اين دسته، آن است که ترجمه ي لفظي واژه ي «Satanism»، «شيطان گرايي» است. هم چنين «شيطان پرستي» شامل همه ي شاخه هاي آن نمي شود؛ زيرا برخي از آن ها نه تنها شيطان، بلکه هيچ موجودي را نمي پرستند و شيطان فقط به عنوان يک منبع الهام براي آن ها مطرح است و حتي عده اي از آنان وجود شيطان را به عنوان يک موجود انکار مي کنند. دو. بعضي ديگر اطلاق هر دو واژه را صحيح مي دانند و حتي در مقالات و نوشته هاي خود هر دو را يکسان به کار مي برند و فرقي بين آن دو قائل نمي شوند و متعرض اين بحث هم نمي شوند. البته شمار اين عده بسيار اندک هستند.
سه. غالب افراد و کتاب هايي که در اين زمينه است نام اين فرقه را «شيطان پرستي» مي دانند و تنها همين لفظ را استعمال مي کنند. البته دليل خاصي براي اين قول ندارند و اين بحث را مطرح نمي کنند و کتاب هايي که بر همين مبنا چاپ شده، اين امر را مفروض مي گيرند و مطرح نمي کنند.
در اين مقالات با آن که دليل هاي گروه نخست، صحيح تر به نظر مي رسد. اصطلاح «شيطان پرستي» به دليل مناسبت بيشتر به عنوان نام اين گروه انتخاب شده است؛ زيرا در برگردان اصطلاحات و اسامي مکتب هاي فکري، هنري يا سياسي، صرفاً به معناي لفظي توجه نمي شود؛ چرا که ترجمه ي لفظي بسياري از اين اصطلاحات و مکتب ها ارائه دهنده ي معناي کامل آن نيست و از اين رو در ترجمه آن ها چند روش متفاوت اتخاذ شده است.
«ايزم» (lsm) به عنوان پسوند مکتب ها يا نگرش هاي فکري، اعتقادي، هنري و سياسي، در لغت به معناي اصالت، اصول، رويه (1) و همچنين مکتب (2) آمده است. در برخي برگردان ها، از معاني لغوي آن استفاده شده است؛ براي مثال، برخي «ماترياليسم» (3) را به «اصالت ماده» تعبير کرده اند و برخي ديگر به جاي آن «گرايي» گذاشته اند؛ همانند برگردان دسته ي نخست که «شيطان گرايي» بود يا برخي مکاتب مثل «ايده آليسم» (4) که «پندارگرايي» يا «آرمان گرايي» نيز تعبير شده است؛ اما در ميان اين اصطلاحات و مکاتب، برخي را نمي توان با پسوند «گرايي» يا با اضافه کردن معناي لغوي «ايزم» به فارسي برگردان کرد؛ زيرا يا معناي صحيحي پيدا نمي کند، يا اگر داراي معنا است از معناي اصلي خود، فاصله مي گيرد و باعث غلط و اشتباه مي شود.
در برگردان اين الفاظ، دو نوع روش انجام گرفته است. برخي از اين مکاتب، به صورت همان تلفظ لاتين در فارسي رواج پيدا کرده است؛ مثل «ايلومينيسم» (5) که ساخته شده از کلمه ي «ايلومين» (6) به معناي «روشنگري» (7) است. اکنون اگر بنا بر مبناي دسته ي نخست با پسوند «گرايي» برگردان شود، حاصل «روشنگري گرايي» مي شود که اصلاً با معناي اين مکتب (هم چنان که در پانوشت آمده) هم خواني نداشته و اشتباه است؛ پس همان تلفظ در فارسي استفاده مي شود.
اما روش دوم، بدين صورت است که يک معادل مناسب براي آن انتخاب مي شود که ارتباط معنايي کامل با آن داشته باشد؛ براي نمونه، مکتب «کمونيسم» (8) به «مرام اشتراکي» يا «نظام اشتراکي» (9) برگردان شده است.
درباره ي «شيطان گرايي» برگردان لفظي آن بر اساس اضافه کردن پسوند «گرايي» است و معنا هم مي دهد؛ ولي اشکال آن در اين است که «شيطان گرايي» واژه اي عام است و در فارسي بر هر گروهي که به نوعي عمل شيطاني انجام دهند. اطلاق مي شود؛ از اين رو با توجه به اين که نوع بدوي و ابتدايي اين گروه و برخي فرقه هاي امروزي آن، شيطان را به عنوان يک موجود خارجي قبول داشتند و مي پرستيدند، مي توان با کمي تسامح عنوان «شيطان پرستي» را بر اين گروه اطلاق کرد تا مسئله خلط تعاريف فِرَق پيش نيايد. همان گونه که ملاحظه شد. اطلاق اين گونه برگردان ها نه تنها اشکال ندارد؛ بلکه معمول هم مي باشد.

مفهوم شيطان پرستي

به طور کلي دو تعريف براي گروه شيطان پرستي وجود دارد:

تعريف اول:

هر گروهي که شيطان را خدا بداند و آن را عبادت کند که معمولاً از آن به عنوان «الهه ي سياه» يا «پادشاه تاريکي» (10) نيز ياد مي کنند و آن را منتسب به طبيعت حقيقي انسان مي نامند.

تعريف دوم:

گروه هايي که از دين مسيحيت تبعيت نمي کنند و يا حضرت عيسي (عليه السلام) را با خصوصياتي تعريف شده در دين مسيح قبول ندارند. اين تعريف، معمولاً از سوي «بنيادگرايان مسيحي» (11) استفاده مي شود و بر مبناي اين تعريف، بسياري از گروه ها را شيطان پرست مي نامند.
اين بينادگرايان، برخي آيين ها همچون «ويکا» (12) يا «استرو» (13) را بر اساس اين تعريف شيطان پرست مي نامند. البته طبق اين تعريف به ندرت از ادياني مانند اسلام، يهود و ديگر فرقه هاي مسيحي به شيطان پرست تعبير مي شود. چنين گروه هايي که دين هاي گذشته را شيطان پرست مي نامند، بسيار اندک هستند؛ مانند فرقه ي «مورمون ها» (14) يا چند فرقه ي کوچک ديگر. البته شنيده شده است که گاهي کاتوليک ها، پروتستان ها را نيز شيطان پرست ناميده اند و يا بالعلکس؛ ولي چنين خطابي بسيار به ندرت اتفاق مي افتد.
بر اساس آن چه از مکتب هاي شيطان پرستي مي شناسيم هيچ کدام از دوتعريف به تنهايي شامل همه ي شيطان پرستانان کنوني نمي شود. مي توان تعريفي جامع به شرح ذيل ارائه کرد که تمام جريان هاي منتسب به شيطان پرستي را در خود جاي دهد.
«شيطان پرستي» يک حرکت مکتبي، شبه مکتبي و شبه فلسفي است که هواداران آن، شيطان را يک طرح و الگوي اصلي و به وجود آمده قبل از عالم هستي مي پندارند. توجه به شيطان و الگو دانستن آن در اين جريان، در قالب الهام از موجودات حقيقي يا انتزاعيِ شر و پليد و در برخي موارد پرستش آن صورت مي پذيرد.


پي نوشت ها :

1. حييم، سليمان، فرهنگ معاصر انگليسي- فارسي، فارسي - انگليسي، ص 340.
2. باطني، محمد رضا، فرهنگ معاصر انگليسي، فارسي، ص 462.
3. Materialism.
4. ldealisme. اين مکتب بر اين باور است که واقعيت تنها به عنوان وجود روحي محض وجود دارد و جسم، چيزي جز شکل تظاهر اين وجود نيست. ايده آليست ها همه ي موجودات و آنچه را که انسان در جهان درک مي کند. نه عيني بلکه تصورات ذهني و وابسته به ذهن آدمي مي دانند و معتقدند که اگر من که همه چيز را ادراک مي کنم نباشم، ديگر نمي توان گفت که چيزي هست.
5. llluminisme . جرياني فکري، فلسفي و مذهبي است که شناخت خدا را تنها از طريق الهام بر دل و تماس مستقيم با او امکان پذير مي داند. اين جنبش، در قرن هجدهم ميلادي از مهم ترين جنبش هاي فکري غرب بوده است.
6. lllumine.
7. باطني، محمدرضا، فرهنگ معاصر انگليسي - فارسي، ص 427.
8. Communism . به معناي آزادي خواهي انسان بر اساس نظام اشتراکي است.
9. باطني، محمدرضا، فرهنگ معاصر انگليسي، فارسي، ص 155.
10. The Prince of Darkness
11. Fundamentalist. بينادگرايان مسيحي در برابر ساير مسيحيان، خود را مسيحي حقيقي مي پندارند و بقيه ي گروه ها را که با آن ها هم نظر نيستند، خطرناک تر از پيروان جريان سکولاريسم مي شمارند و از آن فاصله مي گيرند. بنيادگرايي مسيحي در شکل هاي بنيادگرايي پروتستاني ( کليساي انجيلي )، کاتوليک و اورتودوکس ( کليساي متعصب شرق ) و مورمونيسم شده گرديده است. بنيادگرايان در امتياز خود نسبت به ديگران مي گويند: کتاب ما، ترکيبي از انجيل عبري و عهد جديد است و هر دو کتاب بدون خطا و در طول تاريخ همواره درست هستند.
12. ويکا (Wicca) يا جادو وَرزي، عنوان يک فرقه ي جديد ديني است. ويکاها به وجود شيطان و خدا اعتقاد ندارند و بستر طبيعت را مي پرستند. اين فرقه در سال 1954 م به دست جرالد گارنر، جادوگر انگليسي تأسيس شد. طبيعت در فرهنگ ويکاها به معناي هر چيزي است که بدون فشار و يا اجبار به وجود آمده باشد. رفتارهاي غريزي و الهه هايي که نماد اين غرايز هستند، مورد پرستش آن ها واقع مي شود. کتاب اين فرقه، کتاب سايه ها نام دارد که آموزه هاي جادو بوده و شامل وِرِدها و تعويذات سحر است.
برخي خصوصيات اين فرقه عبارت است از: 1- عبادت خدا و الهه يا فقط الهه؛ 2. اهميت به زن و الهه ي زن و کاهن زن؛ 3. مراسم سَبت يا شنبه که بر مي گردد به فرقه ي کاباليسم؛ 4. اجراي بعضي از آن ها مراسم را به صورت عريان انجام مي دهند.
13. Astro.
14. مورمون (Mormon) اقليتي مذهبي از مسيحيان هستند که خود را پيروان راستين عيساي مسيح مي دانند. آن ها آيين خود را به نام کليساي عيساي مسيح وابسته به مقدسين روزهاي آخر مي خوانند. اين فرقه، با داشتن مکاشفات جديد و اعتقاد به کتاب هاي ديگر در کنار کتاب مقدس، خود را از شاخه ي ارتودوکس مسيحيت جدا کردند. الهه ي مورمون ها زماني يک بشر بوده و بر اثر تکامل به مقام خدايي رسيده است.

منبع مقاله :
امين خندقي، جواد، (1390)، شناخت و بررسي شيطان پرستي، قم: ولاء منتظر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، چاپ پانزدهم



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: نام صحيح فرقه ،«شيطان پرستي»،«شيطان گرايي»کتابها،مقاله ها،نوشته های مرتبت،شیطان،تمام شاخه های آن ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
داف؟؟؟شایدم هم سرآب!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:46 | بازدید : 429 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

وبلاگ معبر سایبری فندرسک در آخرین مطلب خود نوشت: متأسفانه در شبکه های اجتماعی عده ای از بانوان عزیز کشورمان برای خودنمایی و یا شاید هم چشم روی هم چشمی و یا اینکه بگویند از ما زیباتر مخلوقی نیست (که البته همه آن ها دچار خود کم بینی هستند) اقدام به انتشار تصاویر بزک کرده و بی حجاب خود می نمایند.

اما تأسف این قضیه زمانی بیشتر می شود که عده ای از بلهوسان و چشم چرانان زیر عکس هایشان می نویسند عجب دافی و همان بانوی ایرانی با این جمله خوشحال می شود و فکر می کند بسیار زیبا و خوشگل است و تشکر هم می کند.

و باز هم متأسفانه گروه ها و صفحاتی در همین شبکه های اجتماعی با نام های داف درست شده است و در آن اقدام به انتشار تصاویر شمار بسیار زیادی از همین دختران و زنان ایرانی نموده اند و چشم چرانان زیادی اقدام به لایک کردن و کامنت گذاشتن برای این صفحات و گروه ها می کنند.

اما خواهرم تو میدانی لغت داف ( Duff ) که این روزها بلهوسان و چشم چرانان برای عکس های بزک کرده و بی حجاب شما به کار می برند، یعنی چه و از کجا آمده و مفهوم آن چیست؟

خواهرم تو داف (Duff) نیستی ...

خوب است بدانید یکی از معانی داف ( Duff ) در زبان انگلیسی یعنی سبزى هاى فاسد جنگل!، آیا ارزش بانوی نجیب و پاکدامن ایرانی به اندازه سبزی های فاسد جنگل است؟ آیا شما تا اینقدر بی ارزش هستید؟

جالب تر آن است که بدانید داف در زبان آلمانی یعنی بند کفش! و در اروپا برای دختران و زنان فاحشه به کار می رود وحتی در تایلند محلی به نام دافی جایی هست برای زنان روسپی.

و حالا تو ای خواهر من ای ناموس وطن ای نماد بانوی نجیب ایرانی آیا ارزش تو به اندازه بند کفش و سبزی فاسد و فاحشه است؟ آیا تو باید وسیله ای باشی در چشم بلهوسان برای کوچک کردن ارزش زن ایرانی؟ کاش قدر خودت را بهتر میدانستی و اینقدر ارزان خود را برای چشم های هیز به حراج نمی گذاشتی...

پ,ن : دختر سیبی است؛ که باید از درخت سر بلندی چیده شود؛ نه در پای علف های هرز ...!



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: داف،سراب،خودنمایی ،داف،شبکه های اجتماعی،دختران و بانوان ایرانی،چ دافی،خوشحال میشوند ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
شیطان پرستی دین امریکایی ها
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:44 | بازدید : 392 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )
من مطمئن هستم که تمامی دانش آموزان فلوریدایی از دین مسیحیت و انجیل اطلاع کافی دارند اما احتمالا این اولین برخورد آن ها با اعمال شیطان پرستی واقعی است. فکر می کنم بسیاری از دانش آموزان علاقه زیادی خواهند داشت که بدانند ما چه چیزی برای عرضه کردن به آن ها داریم.
 
شبکه خبری "راشا تودی" در گزارشی از از تصمیم مقامات آموزشی فلوریدا برای تبلیغ آزادانه ادیان در مدارس و اقدام متعاقب "معبد شیطانی" برای ترویج شیطان پرستی در میان دانش آموزان مدارس خبر داد.

 

 

بر اساس این گزارش، چندی پیش سیستم آموزشی ایالت فلوریدای آمریکا تصمیم به صدور مجوز برای انتشار مطالب مذهبی مربوط به هر فرقه ای در میان دانش آموزان مدارس کرد. فرقه شیطان پرستی "معبد شیطانی" پس از تصویب این قانون اقدام به تبلیغ و انتشار جزوه هایی در مورد فلسفه و اعمال شیطان پرستانه در میان دانش آموزان کرد. همچنین این فرقه به دانش آموزان اعلام می کند که از نظر قانونی حق اجرای مراسم شیطان پرستی را دارند.

 

 

سخنگوی فرقه شیطان پرستان اظهار داشت "ما فکر می کنیم رفتار مسؤولانه این است که به دانش آموزان امکان دسترسی به نظرات مذهبی مختلف داده شود و تنها صدای یک مذهب و آیین به گوش آن ها نرسد. من مطمئن هستم که تمامی دانش آموزان فلوریدایی از دین مسیحیت و انجیل اطلاع کافی دارند اما احتمالا این اولین برخورد آن ها با اعمال شیطان پرستی واقعی است. فکر می کنم بسیاری از دانش آموزان علاقه زیادی خواهند داشت که بدانند ما چه چیزی برای عرضه کردن به آن ها داریم".

 

 

 

 

 

» جام


:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: شیطان پرستی،دین اول امریکایی ها،معبد شیطانی،ترویج شیطان پرستی،دانش آموزان،دانشجویان ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
"پو" و سبک زندگی دختران ما
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:40 | بازدید : 257 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

چه کسی فکرش را می کرد که یک موجود قهوه ای عجیب و غریب با چشمهای بزرگ که روی صفحه ی تبلت یا گوشی آرام ایستاده و نگاهمان می کند، یک روز برایمان جان بگیرد و رسیدگی به او بشود یکی از بزرگترین دغدغه ها و همه فکر و ذکرمان!

وسط جلسه نشسته است و تند و تند از حرف های رییس نت برمی دارد تا چیزی از قلم نیفتد. یکهو صدای آشنایی از گوشی بلند می شود که نشان می دهد بچه از خواب بیدار شده. وقتی این بچه از خواب بیدار می شود خودش را کثیف کرده و طبیعتا گرسنه است. زمان در اینجا حیاتی ست. باید هر چه زودتر به «پو» برسی تا وضعش خراب تر از این که هست نشود.کار را رها می کند و دو سه دقیقه ای به رتق و فتق امور این بچه ی مجازی می پردازد و دوباره برمی گردد سرکار!
«پو» (pou) یک بازی برای گوشی و تبلت با سیستم عامل های اندروید و آی او اس و غیره است که طراحی و فرایند آسانی دارد. وقتی این بازی و بازی های مشابهش را نصب می کنی، با موجودی مواجه می شوی که رنگش قهوه ای است و چشم های بزرگی دارد. روی صفحه ی گوشی ات ایستاده و با آن چشم های درشت نگاهت می کند و منتظر است تا پدر و مادرش را پیدا کند.

وقتی که مادر یا پدرش شدی، دیگر همه ی مسئولیتش بر گردن توست. باید سر وقت به او غذا بدهی، سر وقت با او بازی کنی، بخوابانی اش، تمیزش کنی و ...

وقتی هم که مرحله ات بالا رفت، با جمع آوری سکه می توانی برایش خرید کنی و توقعاتش را برآورده کنی و خلاصه هر کاری که می شود برای یک بچه انجام داد!

شاید کسی نداند روزی که «پل سالامه» این بازی ساده را طراحی کرد، چه مخاطبینی برایش در نظر گرفت و جامعه ی هدفش چه کسانی بودند اما امروز می بینیم که محبوبیت این موجود کوچک و عجیب، مرز سنی و جنسیتی را شکانده و هر کس با هر تحصیلات و سن و جنسیتی، یک بچه قهوه ایِ نیازمند به رسیدگی و توجه توی گوشی یا تبلتش دارد و در برابر او احساس مسئولیت می کند.

یک عاشقانه مثلا آرام!

می گوید: «من اگر این ترم مشروط شدم تقصیر پسرمه!» منظورش از «پسرم»، پو است. می گوید که «پو» یش چاق و تپلی است که به تازگی برایش یک کت و شلوار خریده و یک سبیل کلفت! می گوید :«مردی شده برای خودش!»

در دنیایی که تکنولوژی بازی های رایانه ای هر روز پیشرفته تر و پیچیده تر می شود و با قدرت هر چه تمام تر، محصولات را با گرافیک بالا و داستان های جذاب و رنگ و لعاب فراوان به مخاطبین خود عرضه می کند، گل کردن بازی های آرام و بی دغدغه، کمی عجیب و قابل تامل به نظر می رسد.

این بازی ها با یک برنامه ریزی دقیق و استفاده از علوم روانشناسی و جامعه شناسی، روی احساسات فرد انگشت می گذارند و از خاصیت وابستگی انسان به موجودات اطرافش استفاده می کنند. خیلی آرام و ظریف وابسته ات می کنند بطوریکه حتی اگر بخواهی هم دیگر نمی توانی ازشان دست بکشی.

کارشناسان معتقند که بازی های رایانه ای در دنیای امروز نوعی رسانه نوین هستند. خاصیت رسانه این است که مطلب، موضوع یا مفهومی را برای مخاطب تبیین کند. این رسانه های نوین، علاوه بر تاثیرگذاری و فرستادن و دریافت پیام از سوی مخاطب، وظیفه ی بزرگ دیگری هم دارند. این وظیفه، تلاش برای ماندگاری است. هر چه یک رسانه ماندگارتر باشد و بتواند مخاطب را مدت زمان بیشتری از آن خود کند، موفق تر است.

پو و سبک زندگی دختران ما


این بازی های آرامِ عاشقانه، که با تکیه بر احساسات و وابستگی انسانها به موجوداتی که دوستشان دارند طراحی و ساخته شده، به این هدف دست یافته اند و چنان در لایه های زندگی فرد وارد شده اند، که بعد از مدتی خود فرد هم متعجب می شود که چطور شد که موجود صفر و یکی بی جان، توانسته بخش عمده ای از احساسات یک انسان را به خودش معطوف کند.

واقعی شدن «پو» و راه یافتن او به زندگی و احساساتمان نشان می دهد که هدف گذاری و برنامه ریزی طراح و سازنده، بسیار دقیق و موفق بوده است. موارد زیر، کامنت های مخاطبین این بازی و ابراز احساسات آنها نسبت به این موجود ناشناخته است:

پوی من دختره! الان دوازده مرحله ست که دارمش و براش یه چیزایی خریده م. رنگش هم نارنجیه و البته خیلی شکمو! تحمل ندارم؛ پس کی بزرگ می شه؟

بچه من 98 سالشه. داره می ترکه از بس چاق شده. به خدا از کار و زندگی منو انداخته.

من برای پو اسم گذاشتم. اسمشو گذاشتم پژمان که با بقیه فرق کنه.

کی می دونه پو چطوری می تونه ازدواج کنه؟ دلم می خواد بچه مو توی لباس دامادی ببینم!

وقتی سیر شده و می خوام بهش غذا بدم و اون می گه:«نه» دلم می خواد بپرم توی تبلت بغلش کنم!

من خودم یه پسر دارم برای همین پوی دختر انتخاب کردم. دخترا بابایی هستن آخه. پوی من هم خودشو برام لوس می کنه و منم نازشو می خرم.

عکسش را می گیرند و در فضای مجازی منتشر می کنند، هم و غمشان خریدن لباس و عینک و کلاه و سایر لوازم برایش است، تلاش می کنند بزرگش کنند و بهترین چیزها را بدهند بخورد، به هم که می رسند از سن و سال فرزندخوانده مجازیشان می گویند و اتفاق هایی که برایش افتاده... این ابراز احساسات نسبت به چیزی که جان و هویت ندارد و معلوم نیست از کجا پیدایش شده، واقعا عجیب به نظر می رسد.

خطر «پو»!

کفرش درآمده! از دست همسرش حرص می خورد که مرتب سرش توی گوشی است و دارد قربان صدقه ی «پو»ی نوجوانشان می رود. همسرش هر اتفاقی که برای پو می افتد و هر چیز جدیدی که برای پو می خرد را می آید با آب و تاب برای او تعریف می کند و همه ی فکر و ذکرش شده بزرگ کردن این فرزندخوانده!

خودشان یک دختر پنج شش ساله دارند؛ با این حال این مادر جوان، دلش یک بچه ی کوچک دیگر هم خواسته و به هر دوی این ها رسیدگی می کند. مرد جوان می گوید:«گاهی «پو» به دخترک خودمان ترجیح داده می شود. وقتی «پو» چشمهایش دو دو می زند، همسرم با احساس مسئولیت وصف ناپذیری می دود و غذایش را مهیا می کند و اگر پول در حسابش نباشد، آن قدر بازی می کند تا پول گیر بیاورد و بتواند بچه ی صفر و یکی اش را سیر کند و تا این بچه آرام نگیرد و نخوابد، همسر هم آرام نمی گیرد. گاهی ساعت ها غرق شدن در مسائل «پو»ی کوچک، وقت رسیدگی به کارهای دیگر را می گیرد و حتی دلزدگی نسبت به کارهای دیگر ایجاد می کند.»

اگر در قدیم بیشتر نسبت به تاثیر بازی های رایانه ای بر کودکان و نوجوانان نگران می شدیم، امروز این خطر گسترده تر شده و ابعاد وسیعی پیدا کرده است.اگر در قدیم برخی بازی های رایانه ای باعث رواج مفاهیم ضدمعنوی و خشونت می شد، امروز باید از بازی های آرامی که به ظاهر هیچ کدام از آسیب های بازی های اکشن و خشن را ندارند هم ترسید. بازی های آرامی که فرد را (در هر گروه سنی و تحصیلی و در هر جایگاه اجتماعی) تحت تاثیر قرار می دهد و از دنیای پیرامون خود جدا می اندازد و خطرشان کمتر از بازی های خشونت آمیز و تاثیرگذار اکشن نیست.

رحیمی، کارشناس روانشناسی در مورد تاثیر این گونه بازی ها در زندگی انسان می گوید: «یکی از بزرگترین آسیب های این بازی ها این است که افراد گذشت زمان را به هیچ وجه احساس نمی‌کنند و وقتی به خود می‌آیند که ساعت‌های زیادی از وقتشان صرف این بازی‌ها شده‌است. علاوه بر آن طبق تحقیقات، افرادی که وابسته به این بازی ها می شوند، درونگرا شده و در جامعه منزوی می شوند و رفته رفته در برقراری ارتباط اجتماعی کم تمایل و یا ناتوان می گردند.

این روانشناس خطر خیالپردازی و دور شدن از دنیای حقیقی را مهم و غیرقابل انکار می داند و می گوید: «وقتی بچه ی مجازی اجز نیازهای مادی توقعی از پدر و مادرش ندارد و با اندکی غذا و کمی بازی می توانی راضی نگهش داری، ناخودآگاه این تفکر و این ذهنیت در زندگی عادی برای انسان نهادینه می شود. تحملش در برابر خواسته های دیگر را از دست می دهد و توجهی به نیازهای معنوی اطرافیان علی الخصوص فرزند را از دست می دهد.»

رحیمی معتقد است پیشرفت تکنولوژی سبب دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر می‌شود. به طوری که هر یک از افرادخانواده به خاطر مشغول بودن به تماشای تلویزیون یا درگیر بودن با رایانه و اینترنت و بازی‌های رایانه‌ای، کمتر وقت می‌کنند با یکدیگر بنشینند و صحبت کنند و این خود باعث سرد شدن روابط بین والدین و فرزندان شده‌است، به گونه‌ای که آنان کمتر حوصله یکدیگر را دارند.

به هر صورت شمشیر دولبه ی تکنولوژی هر روز یک وجه و یک بعد از زندگی انسان را هدف قرار می دهد و با رسوخ به تمامی ابعاد زندگی انسان، قدرتش را به رخ می کشد. قدرتی که مخاطبان را منفعل کرده و آنها را در جریانی قرار داده که نتیجه ای جز قدرتمندتر شدن این رسانه های نوین ندارد.

باید مراقب باشیم چرا که «پو» همین موجود کوچک دوست داشتنی با آن نگاه مظلوم و لبخند شاد، در کمین ماست!

 

  • رویکرد


:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: پو،موجودی قهوه ای،بزرگترین دغدغه ها و همه فکر و ذکرمان،به از خواب بیدار میشود،حیاتی ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
گزینه هیا رو میزتون تو حلقم!!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:34 | بازدید : 355 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

این گزینه های روی میزتون کشته منو واقعا....کاش کمی منظمتر میبودیدو انقد گزینه اضافه بیخود جا تنگ کن ک به هیچ دردتونم نمیخوره رو میز نبود... فقط یک گزینه رو رو میزاتون نگه دارید و اونم گزینه سازش و تسلیم در برابر خواست ملت ایرانو دست برداشتن از کدخدایی کدخداگریه و باقی رو بریزید سطل زباله...همین کارا رو میکنید نمیفهمید کی ب کیه چی ب چیه دیگه...از ما گفتن بود....

 

 

به نقل از روزنامه «جروزالم پست»، «جوزف لیبرمن»، وزیر امور خارجه اسرائیل امروز دوشنبه در حاشیه مراسم سالیانه سازمان ملل متحد در زمینه ایران گفت: «تعامل غرب با ایران در زمینه هسته‌ای توافقی بد و نامطلوب است.»

بر اساس این گزارش، لیبرمن هشدار داد که اجازه به ایران در زمینه رسیدن به قابلیت ساخت سلاح هسته‌ای همزمان با کاسته شدن از تحریم‌ها کاری ناعاقلانه بوده است.

وی در خاتمه سخنان خود در جمله  همیشگی سران اسرائیل تاکید کرد که تمامی گزینه‌ها در قبال ایران همچنان بر روی میز قرار دارد.



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: گزینه های رو میز،5+1،منظم،گزینه های مناسبتر،تنها گزینه،سازش و تسلیم در برابر،ملت ایران،خواست ملت ایران ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پنجمین دور مذاکرات ایرانو 1+5 در خرداد 93 در وین
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:31 | بازدید : 374 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

دوستان مذاکرات ایران و گروه 1+5 تو این نزدیک 8 9 ماه چ فایده ای برای ما داشته است؟؟؟جز اینکه مث نقلو نبات همه چیزمونو دادیم؟ دست اخرم هرچی اونا بگن ما باید بگیم چــــــــــــــشــــــــــــم....خب اگه اینطوری میخاستید مذاکره کنید بخدا اگه من میرفتم کمتر باج میدادم تا اینایی ک رفتند...به هرحال جدیدترین خبر از مذارکاتو ک داره تو ژنو انجام میشه رو بخونیدو مطلع بشید...من ک چشمم آب نمیخوره

 

 وین پایتخت اتریش قرار است از 26 تا 30 خرداد برای پنجمین بار میزبان مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 باشد. چهار دور مذاکرات قبلی، با فراز و نشیب های بسیار ی همراه بود. در برهه ای، طرفین رسیدن به نتیجه در 6 ماه مقرر را ممکن می دانستند ولی، با آنچه در «وین 4» گذشت، و مشخص شدن اختلافات گسترده طرفین بر سر موضوعات مورد بحث، اکنون سخن از تمدید مدت تعیین شده در میان است. باید دید در مذاکرات پیش رو، ایران و 1+5 می توانند به یک راه حل جامع برسند و دیدگاه های خود را به هم نزدیک کنند یا نه؟ ولی آنچه دلیل ناکامی مذاکرات دور چهارم شد از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان برجسته و مذاکره کنندگان ایرانی، درخواست های نامعقول طرف غربی به اصطلاح «زیاده خواهی» آنان بود که در صورت تداوم این امر، نمی توان روزهای خوشایندی برای گفت و گوهای هسته ای ایران و 1+5 متصور شد.

 

برای دریافت اخبار روز اول مذاکرات کلیک کنید

 

در ذیل آخرین اخبار روز دوم مذاکرات را می خوانید:

 

18:49 سخنگوی مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: فضای مذاکرات مانند همیشه عمل گرایانه است

 

مایکل مان افزود : همه می دانند که موضوع از لحاظ فنی و سیاسی بسیار پیچیده است اما خیلی خوب کار کرده ایم و روز سه شنبه نخستین مذاکرات با شرکت همه طرفین آغاز شده است.
مایکل مان در نشستی با خبرنگاران گفت : روز گذشته ناهار کاری آقای ظریف و خانم اشتون برگزار شد و مذاکرات دوجانبه هم داشتیم.
وی با اشاره به اینکه امروز نشست عمومی ایران و 5+1در سازمان ملل در وین آغاز شدافزود: نشست های مختلف در موضوعات مختلف برگزار می شود.
مایکل مان فضای مذاکرات را خوب و کاری توصیف و تاکید کرد: طرفین در مذاکرات واقع بین هستند و آنها در باره عناصر یک توافق جامع صحبت می کنند.

 

16:10 پایان نشست افتتاحیه پنجمین دور مذاکرات ایران و 1+5 در وین

 

14:37 پنجمین دور مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 در وین به ریاست ظریف و اشتون آغاز شد

 

13:49  پنجمین دور مذاکرات ایران و گروه 1+5 قرار است ساعت 12 امروز به وقت وین 14:30 به وقت تهران به ریاست محمدجواد ظریف و کاترین اشتون برگزار شود

 

13:47 مذاکرات عراقچی و ریابکوف پایان یافت

 

12:35  در حاشیه مذاکرات/ هانی زاده: مذاکرات در 24 ساعت آینده به نتیجه می‌رسد

 

11:10 مقام ارشد دولت آمریکایی: وارد روشی از تعامل شده‌ایم که بتوانیم چگونگی رسیدن به توافق را بررسی کنیم اما هنوز شکاف های مهمی وجود دارد

 

10:58 رایزنی مذاکره کنندگان ایران، روسیه و چین پیش از آغاز رسمی مذاکرات

 

10:09سرپرست هیأت مذاکره‌کننده روسیه در مذاکرات هسته‌ای: هیچ تغییری در موضع آمریکا درباره اندازه غنی سازی ایران دیده نمی‌شود

 

 9:52 در حاشیه مذاکرات/ تیم مذاکره کننده ایرانی آینده هسته ای ایران را در نظر بگیرد

 

9:40 در حاشیه مذاکرات/ مقام بلندپایه ایرانی: رایزنی ایران و آمریکا بر سر موضوع عراق نتیجه مشخصی نداشت

 

9:25 در حاشیه مذاکرات/ سخنگوی وزارت خارجه آمریکا: گفت‌وگوهای ایران و آمریکا درباره عراق بسیار کوتاه بود

 

9:16 نشست افتتاحیه ایران و 1+5 ساعت 13:30 به وقت تهران برگزار می‌شود



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: ایران،5+1،مذاکرات،نتیجه مذاکرات،باج سران کشورمان به بیگانگان،هرچی داشتیم دادیم،همه چیزمون رو دادیم ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نامه الهام چرخنده به مسیح علی نژاد
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:30 | بازدید : 361 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

این نامه الهام چرخنده رو بخونید...نامه ای ک پر از اشکو پر از حسرته....اشک برای فرزندان ایران زمین...حسرت برای کسانی ک چ ساده چ بی بها دینو کشورشون رو فروختند...اینان ک وطنفروشی میکنن یک چیز رو فراموز نکنن...ای ک وطنت رو ب کمتر از آدامسی میفروشی...بدون برای دوستان ظاهریت هم کمترین ارزشی ندار...تو فقط یک مهره ای...مهره ای ک روزی خاهد سوخت...دوستانت برای تو ارزشو احتمرامی قائل نیستن چون میدونن کسی ک یکبار ب وطنش ب خاکش خیانت میکنه برای دومین بار ب اونا راحتتر خیانت میکنه....فک نکن میری عزت میگیری...عزت رو چمرانها دارند ک با علم سرشارشون ک تو همون سرزمین دوستان تو تحصیل کردندو برگشتن ب کشورشون خدمت کردند....عزت رو احمی روشن ها دارند ک دشمن مد مقابل بزرگی اونا عاجز شده بود نمیدونست چ کنه همینهایی ک سلمانوار زیستندو الحق ک از تبار سلمان بودند....

سخن کوتاه کنم. نامه الهام چرخنده ب مسیح علینژاد رو بخونید...بخدا حیف این فامیلی نیست؟؟!؟!؟علی نژاد؟؟او حتا معاوه و یزید نژاد هم نیست....

 

 

 الهام چرخنده در نامه ای خطاب به مسیح علی‌نژاد درباره راه‌اندازی صفحه آزادی‌های یواشکی نوشت:

زن... تو نامت مسیح نیست. نامت معصومه است و فامیل تو بیان گر تمام نوشته من. تو معصومه علی‌نژاد هستی... چه زیباست که بی اجازه از سوی بانوان عفیف ایرانی ملعبه ای نباشی جغجغه گونه بر دست تریبون های مخفی و زیر زمینیِ بی دین و ریشه دور از وطن و آیینمان.

معصومه: تو فرزند ایران زمین در تیررس سخره نامردانی هستی که تو را تا دیروز زن مسلمان می دانستند... خودت را شاید قلمت را و ای کاش باورت را... هنوز هم دیر نیست که بدانی زنان ایرانی ما چه مسلمان و چه غیرمسلمان همیشه تمام زیبایی شان به نجابت و غیر دسترس بودن قامت و دل و باورشان بوده است.

زن عفیف ایرانی همانانی هستند که مادران قانع و فداکار و مهربان و نجیب و فعال و با ایمان فرزندانشان می باشند. می شناسم همسر شهیدی از هموطنان آشوری را که با داشتن مدرک تحصیل فوق لیسانس پرستاری، سال 57 از ایران نرفته چرا که خود را یک ایرانی با غیرت میداند و بر این مهم پابرجاست که هر اتفاقی در ایران بیافتد همه ایرانی هستیم و باید از ناموس وطن، ناموس خاک و ناموس مرز دفاع کنیم.

آزادی یواشکی تو؛ اشک های یواشکی مادری را که می ترسد فرزند خردسالش بفهمد پدرش شهید شده را نادیده می گیرد. آزادی یواشکی تو؛ خون های یواشکی ای که از شهیدی آرام آرام پشت خاک ریز و در حسرت دیدن فرزند دو ساله اش می ریخت را نادیده می گیرد.

آزادی یواشکی تو دردهای جانبازی که سی سال است با دستگاه نفس می کشد را نادیده می گیرد. آزادی یواشکی تو؛ غمهای مادری را که هنوز در روستا مجنون وار عکس فرزند شهیدش را در دست دارد و چشمان یعقوب وارش به جاده، تا اینکه شاید فرزندش از راه بیاید را نادیده می گیرد.

آزادی یواشکی تو؛ استخوان هایی شهیدی که برای مادری بعد از گذشت چندین سال می آورند را نادیده می گیرد. به کجا می روی؟ بی هویتی، بی ایمانی و بی عفتی تمام آرزویی است که برای خاتون ایران زمین نذر کردی!؟ معصومه کجا و چگونه در این مرز و بوم نفس کشیده ای و قد کشیده ای، چگونه این ارزشهای بزرگ انسانی برای تو ضد ارزش شد.

تأسفم برای توست، چرا که نمی دانی برای زنان و مردم و همکارانت موجودی غیرقابل اعتماد و احترامی! چرا که ابتدا خیانت کردی بر دین خود بر کشور و خواهران خودت، تصویری از زنان و ناموس شیعه را تو به دیده نامحرمان دادی، کاش می شد خواهرانه سیلی به صورتت میزدم تا از خوابی که به ناچار در آن رفته ای بیرون آیی.

زمانیکه در کشور مالزی بودم عکس نیمه عریان بازیگر زن خود فروخته (گلشیفته فراهانی) منتشر شد، زنان چینی و مالایی و هندی باننگ و خجالت و سوال این فیلم را دست به دست می کردند. این نامش شیر زنی نیست، این نامش مبارزه نیست، این نامش جهاد نیست. فقط یک دسیسه و فریاد است که مطمئنم از سینه تو نیست. از دهان بد بو، بد طینت و بد دل دشمنان دین و اخلاق و خانواده و مذهب است.

خواهرانم، دختران ایران زمین. آبجی های گلم... حجاب همچون صندوقچه قیمتی است که وجود گرانقدر و در نایاب وجودتان را در خود نگه می دارد. نجابت تمام عنصر زیبایی زن ایرانی است که همیشه برای تمام مردان دنیا دست نیافتنی بوده. در گرانبهای قامت سروگونه تان را حراج نکنید به مفت. بگذارید بچه های شما، همسران شما به پاکدامنی و عفت شما ببالند و تکیه کنند.

به نوشته ام که در تنهایی و پر از بغض نوشته شده فکر کنید. منم یه جایی ام تو همین کشور و یک روسری رنگی آراسته به خطوط فارسی به سرم. من یک زن مسلمان ایرانی‌ام.

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: نامه،الهام چرخنده،مسیح علی نژاد،اشک برای فرزندان ایران زمین،ساده دین و کشورشان را میفروشند ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
داریم به کجا میریم؟؟؟!؟!به جایی که فرزند مادرشو بکشه؟؟؟!؟!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:28 | بازدید : 416 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

دوباره سلام....دوستان داریم ب کجا میری؟میخایم ب چی برسیم؟چی باعث میشه فرزندی مادرش رو بکشه؟!؟!؟بخدا موندم چی بگم...این خبر چقد تلخو چقد تکاندهنده بود....خودتون این خبر رو بخونیدو نظر بدید...

 

 

ساعت 13 و 30 دقیقه 30 مهرماه قتل مرحومه ماه سلطان ٧٥ ساله، توسط کلانتری ١١ سعدی شهرکرد و پلیس ١١٠به پلیس آگاهی استان اعلام شد.
بلافاصله مأمورین اداره مبارزه با جرائم جنایی برای بررسی صحنه قتل و چگونگی حدوث قتل، به محل وقوعِ جرم در شهرکرد - چهارراه فصیحی عزیمت کردند.

 

در بررسی ها جسد شخصی به هویت ماه سلطان به طوری که به پشت خوابیده مشاهده شد که با 10 تا ١١ ضربه چاقو از ناحیه سینه و شکم، به قتل رسیده بود مشاهده شد که با توجه به آثار جسم برنده روی بدن مقتول، با دعوت از پزشکی قانونی و بازپرسی دادگستری و عوامل تشخیص هویت، موضوع ،چگونگی قتل، و بررسی علت وقوعِ آن در دستور کار قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری قاتل آغاز شد.

 

با توجه به حساسیت موضوع و شنیدن اظهارات همسایه روبروی آپارتمان مقتوله، به هویت همایون و فرزند او ماهور مبنی بر اینکه حوالی ساعت ١٠ صبح، ماهور برای گرفتن پیچ گوشتی و تعمیر پمپ آبگرمکن توسط پدرش به در خانه مقتوله مراجعه کرده و ایشان را صحیح و سالم و با لباس داخل خانه مشاهده کرده بود و با در نظر گرفتن حالات روحی و روانی او و نیز موقعیت آپارتمان و زمان وقوع قتل وی به پلیس آگاهی دلالت و از او به صورت فنی تحقیق به عمل آمد که تناقض گویی هایی در همان ابتدا در اظهارت او وجود داشت.

 

به دنبال آن اولیاء دم که یکی از دختران مقتوله به نام پریوش که در ساعت ١١ و 7 دقیقه بنا بر اظهارت خودش برای سرکشی از مادرش و بدون اطلاع قبلی از مدرسه تیزهوشان خارج و به خانه وی آمده بود که در جلو درِ ورودی، مردی حدود ٥٠ ساله با موهای سفید رو ،لبخندزنان، مشاهده می کند، اما با او هیچ حرفی نمی زند و در راه پله ها هم همایون (همسایه روبرو) را در حال پایین آمدن از پله ها مشاهده می کند و با وی سلام و احوال پرسی می کند؛ و سپس درِ خانه مادرش را می زند؛ اما چون مادرش در را باز نمی کند، با کلیدی اقدام به باز کردن در کرده و وارد سوئیت مادرش می‌شود که به محض ورود مادرش را طاق باز، افتاده کنار اوپن آشپزخانه می‌بیند.

 

ابتدا گمان می کند که او سکته کرده است و کارد آشپزخانه ای را که در دست راست مادرش بوده، برداشته و روی اوپن می گذارد و نیز متوجه یک عدد سیم چین در کنار جسد مادرش می شود.

 

سپس بعد از گرفتن نبض مادرش از مرگ او مطلع می شود؛ به سرعت و با عجله به در خانه همسایه روبرو مراجعه و پس از کوبیدن در تقاضای کمک می کند که ماهور(فرزند همسایه) جلوی در آمده و پس از اطلاع از موضوع می گوید: همین الان با پدرم تماس میگیرم؛ تا بیاید در عین حال همسایه ها را هم خبر می کند.

 

وی پس از حضور چند نفر از همسایه ها و تماس با مرکز فوریت های پزشکی و حضور عوامل اورژانس و اطلاع از قتل مادرش، در ساعت١١ و 40 دقیقه با پلیس ١١٠ تماس گرفته و کارآگاهان اداره مبارزه با جرائم جنایی در محل حاضر می شوند که متأسفانه صحنه قتل از سوی دختر مقتوله، عوامل اورژانس، ساکنین آپارتمان و عوامل کلانتری حفظ نشده و از حالت اولیه خارج شده بود.

 

در ادامه اولیاء دم مدعی بر سرقت طلاجات مقتوله شامل دو عدد انگشتر، و تعداد ٨ عدد النگوی وی می شوند و دختر دیگر مقتوله با هویت پروانه مدعی می شود؛ شب گذشته تا حوالی ساعت ١٢٠٠شب، مادرش بیدار بوده و سپس با خوردن داروی آرام بخش خوابیده و صبح روز قتل حوالی ساعت 9 از خواب بیدار شده و در ساعت 9 و 20 برای رفتن به دانشگاه پیام نور از خانه خارج شدم که حدود ساعت ١١ و 30 دقیقه پس از خروج از دانشگاه گوشی تلفن همراهم را که در حالت سکوت قرار داده بودم نگاه کردم و متوجه تماس شماره ناشناسی شدم.

 

با آن شماره تماس گرفتم که خودش را آقای همایون همسایه روبرو خانه ما معرفی کرد و گفت سریع به خانه بیا، حال مادرت خوب نیست که من به سرعت به خانه بازگشتم و در آنجا دیدم اهالی آپارتمان و مأمورین جمع شده‌اند و اجازه ورود به خانه را به من ندادند و بعداً از خواهرم موضوع قتل او را فهمیدم.

 

در ادامه مقرر شد ضمن بررسی ورود و خروج کلیه ساکنین آپارتمان محل وقوع قتل افراد مظنون شناسایی شده و تحقیقات فنی از آنها صورت پذیرد و نیز اکیپی از اداره تشخیص هویت واداره جرائم جنایی نیز دوباره در صحنه قتل حاضر شوند و ضمن بررسی دقیق تر نسبت به اثر برداری و امکان ورود قاتل یا قاتلین از سایر راه های ورودی به محل قتل اقدام کنند، در ضمن از فرزندان برادر شوهر مقتوله نیزکه چندین سال با شوهرِ مقتوله اختلاف ملکی شدیدی داشتند بازجویی شود.
پس از تحقیقات فنی مجدداً تحقیقات گسترده ای از همایون و فرزندش با توجه به اینکه در زمان قتل در سوئیت روبرویی حضور داشتند و آخرین فردی که به در خانه مقتوله مراجعه و وی را صحیح و سالم مشاهده کرده ماهور بوده است آغاز شد.

 

متأسفانه در ادامه تحقیقات هیچ گونه آثار قابل بهره برداری به دست نیامد و کلیه راه های ورودی و خروجی سوئیت مقتوله برای چندمین بار بررسی شد. سوئیت در طبقه سوم قرار گرفته و از پنجره های کناری و تراس به هیچ وجه امکان ورود قاتل یا قاتلین وجود نداشته که نشان می داد قاتل یا قاتلین با استفاده از کلید وارد خانه شده یا اینکه با شناسایی مقتوله در برای او باز شده است .

 

همایون مدعی بود که بین ساعت ١٠ و 30 تا ١٠ و 45 از آپارتمان خارج شده و هیچ فردی را در حین خروج از آپارتمان مشاهده نکرده و نیز قبل از خروج از آپارتمان با دوست قدیمی خود به نام احمدرضا تلفنی تماس گرفته و از او خواسته برای تعمیر پمپ ابگرمکن به خانه آنها بیاید و با یکدیگر نزد تعمیر کار بروند؛ ولی به علت اینکه دوستش جواب قطعی برای آمدن به او نداده، بدون اطلاع قبلی در حالی که از آپارتمان خارج می شده دوستش را جلوی بن بست ورودی آپارتمان مشاهده می کند و با یکدیگر به تعمیرگاه می روند، همایون و پسرش در بازجوئیهای متعدد منکر شنیدن هر گونه صدا یا رفت و آمدی به خانه مقتوله و یا در راه پله های آپارتمان، از زمان گرفتن پیچ گوشتی تا زمان اطلاع از قتل، شدند.
با پیگیری های به عمل آمده و بررسی تلفن های همراه و ثابت مقتوله هیچ گونه تماسی از روز گذشته ثبت نشده بود؛ ولی در تماسهای همایون در ساعت ١١ و 27 دقیقه و ١١ و 55 دقیقه وی با تلفن منزلش تماس گرفته بود که دوباره همایون و فرزندش مورد بازجویی قرار گرفتند؛ زیرا حسب اظهارات دختر مقتوله، قرار بوده نامبرده با پدرش تماس بگیرد و او را به کمک بخواهد؛ اما او با پدرش هیچ گونه تماسی نداشته و همایون پس از حدود ٢٠ دقیقه خروج از آپارتمان با خانه تماس میگیرد و از پسرش م یپرسد چه خبر؛ آماده رفتن به مدرسه شده ای یا نه ؟ و پس از اطلاع از وقوع قتل به پسرش می گوید: به سرعت به خانه می آیم!
خودش نیز در چندین مرحله بازجویی قبلی اصرار بر حضور کمتر از ٥ دقیقه در آپارتمان را داشت؛ ولی با بررسی تماسها و تحقیقات به عمل آمده مشخص شد ایشان تا ساعت ١١ و 55 به آپارتمان نیامده و دوباره با خانه تماس گرفته و از پسرش اوضاع و احوال را پرس و جو می کند و بعد از حضور مأمورین وارد آپارتمان می شود که با توجه به اظهارات ضد و نقیض وی و فرزندش و نیز اظهارات دختر مقتوله که با صراحت و اطمینان حضور همایون را در راه پله ها و نیز دوست او را در جلوی در وروردی آپارتمان عنوان می کرد؛ظن مأمورین مبنی بر ارتکاب قتل یا اطلاع از وقوع و هویت قاتل یا قاتلین توسط وی قوت گرفت.

در حین انجام تحقیقات فوق انگیزه سرقت از مقتوله از دید کاراگاهان دور نمانده و چندین نفر سارق دستگیر شده توسط اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی استان که اقدام به سرقت به عنف از منازل در سطح شهرکرد کرده بودند مورد بازجویی فنی قرار گرفتند که هیچ گونه سرنخی برای کشف پرونده به دست نیامد.
در بررسی تعمیر و شنود تلفن های افراد مظنون، از طریق اداره اطلاعات جنایی و مأمور پرونده و نیز اخذ پرینت تماس های آنها نیز هیچ گونه مدرکی برای کشف موضوع به دست نیامد و مظنون اصلی به هویت همایون به طور کامل تماس های تلفنی خود را قطع کرد.

 

برای بررسی حضور یا عدم حضور دختر مقتوله از واحد حراست دانشگاه پیام نور استعلام شد و در چندین نوبت مراجعه حضوری مأمور پرونده، استاد درس مربوطه در تاریخ وقوع قتل، به نام آقای حسین شناسایی شد که وی با ارائه دست نوشته ای حضور وی را از ساعت ١٠ تا ١١ و 30 صبح در کلاس درس تأیید کرد.

 

دوباره از اولیاء دم پیرامون اینکه آیا به تازگی مقتوله اقدام به تعویض یا تعمیر قفل در ورودی سوئیت و یا هر گونه کاری که نیاز به حضور افراد غریبه در خانه داشته باشد، کرده بوده است سوال شد که آنها گفتند به تازگی مادرمان اقدام به نقاشی ساختمان و تعمیر قفل در ورودی سوئیت کرده بود که به دنبال آن نقاش و تعمیرکار قفل در شناسایی شدند و به پلیس آگاهی دعوت شدند و به صورت فنی و پلیسی مورد بازجویی قرار گرفتند اما هیچ گونه انگیزه ای برای ارتکاب قتل توسط آنها به دست نیامد.
پیرمردی در چند نوبت جلوی در آپارتمان آمده و از آیفون با مقتوله صحبت کرده و ضمناً کارهای شخصی مقتوله را انجام می داده، که نامبرده از طریق دختر مقتوله شناسایی شد. پیرمرد مستأجر یکی دیگر از دختران مقتوله بوده که خودش در کشور کویت زندگی می کند.
وی نیز به پلیس آگاهی دعوت شده و مورد بازجویی قرار گرفت. در تحقیقات به عمل آمده مشخص شد نامبرده برای تعمیر آبگرمکنِ خانه دختر مقتوله و نیز واریز اجاره بها به در آپارتمان مقتوله مراجعه کرده و کسب تکلیف کرده است و هیچ گونه رابطه دیگری با ایشان نداشته است.
با عنایت به اینکه کلیه فرضیه های فوق مورد بررسی قرار گرفته و هیچ گونه سرنخی برای کشف حقیقت در پرونده حاصل نشد، فرضیه انگیزة قتل داخلی قوت بیشتری گرفت و دوباره دختر مقتوله به نام پروانه برای انجام تحقیقات به پلیس آگاهی دعوت شد که در چندین نوبت بازجویی شماره تلفن همراه دیگری از او به دست آمد و نیز حالات روحی و روانی او ودرخواست انصراف از تحصیل او، شک کارآگاهان را بیشتر کرد و دوباره از طریق ادارة اطلاعات جنایی و بررسی متن پیامک های او استعلام شد؛ و در بررسی آنها مشخص شد نامبرده به صورت تلفنی با دو مرد با هویت معلوم در شهرستان شیراز و یاسوج در ارتباط بوده و در شب قتل تا ساعت ٠٢٤٥ صبح با آنها ارتباط تلفنی داشته است.

 

دوباره ضمن هماهنگی با حراست دانشگاه پیام نور شهرکرد، قرار ملاقاتی با استاد مربوطه او گذاشته شده و از او لیست حضور و غیاب دانشجویان اخذ گردید و مورد بررسی قرار گرفت؛ و مشخص شد ابتدا استاد مربوطه با گذاشتن حرف غ غیبت او را ثبت کرده و سپس با گذاشتن علامت، حضور او را ثبت کرده است.

 

با توجه به این موارد خانم پروانه، با توجه به وضعیت روحی و روانی آشفته اش، و مدارک و دلایل و مستندات به دست آمده دوباره احضار شده و چندین ساعت پیاپی مورد بازجویی فنی قرار گرفت که در نهایت لب به اعتراف گشوده و بیان داشت: حدود دو سال قبل، به صورت تلفنی با دو نفر که خود را داوود و محمد تقی ساکن شیراز و یاسوج معرفی می کردند، در دو زمان متفاوت ارتباط برقرار کردم. مادرم از این موضوع مطلع شده بود و چندین مرحله با یکدیگر به خاطر این ارتباط مشاجره داشتیم.

 

مادرم چندین بار مرا نصیحت می کرد که دست از این کار بردارم؛ و سفارش کرد که ما تا کنون در خانواده و فامیل سابقه چنین کارهایی را نداشته ایم و اگر کسی بفهمد آبرویمان می رود. من هیچ توجهی به حرف هایش نمی کردم و به ارتباط تلفنی با آنها ادامه می دادم و چندین مرحله از طریق کافی نت با آنها چت کردم؛ تا اینکه شب قبل از قتل تا ساعت 2 و 45 دقیقه صبج با آنها به صورت پیامکی در ارتباط بودم و صبح حوالی ساعت ١٠ از خواب بیدار شدم. متوجه صدای زنگ در شدم. مادرم در را باز کرد. من از مادرم پرسیدم: چه کسی بود گفت ماهور پیچ گوشتی می خواست؛ به او دادم. او متوجه حضور من در خانه شد. پس از خوردن صبحانه مادرم برای ناهار قابلمه ای روی اجاق گاز گذاشت و چند تایی بادمجان را با کارد آشپزخانه پوست کنده و پس از پوشیدن لباسش تصمیم گرفت برای واریز قبض تلفنِ خانه به بیرون برود.

 

حوالی ساعت ١٠ و 40 دوباره تلفن همراه من زنگ خورد و من به سرعت آن را قطع کردم و پاسخ ندادم. مادرم متوجه شد و شروع کرد به بحث و مشاجره و گفت: دوباره کارت را شروع کردی. چند بار گفتم این کار ها را نکن؛ آبرویمان می رود. من به او گفتم: من کاری نمی کنم. صحبت تلفنی که جرم نیست. کار زشتی نمی کنم که آبرویمان برود! اما او زیر بار نمی رفت و همچنان غرولند می کرد؛ در همین لحظه من چشمم به کارد آشپزخانه افتاد که با دسته پلاستیکی نارنجی رنگی روی اوپن آشپزخانه بود که یک لحظه تصمیم به کشتن مادرم گرفتم.

 

چاقو را برداشتم؛ تیغه بلندی در حدود سی سانتی متری داشت. با آن سه ضربه عمیق به سمت چپ پهلوی مادرم زدم. دیدم که چاقو تا نیمه فرو رفت ولی خونی ریخته نشد؛ اما چاقو خونی شده بود. مادرم که انتظار نداشت و به صورت ناگهانی و غیر منتظره او را زده بودم روی زمین افتاد پس از یکی دو دقیقه که به حالت طبیعی برگشتم؛ فهمیدم که چه اشتباه عظیمی مرتکب شده ام. نبض دست راست مادرم را گرفتم، دیدم نمی زند و فوت کرده است.

 

کمی فکر کردم که چه کار کنم تا کسی متوجه من نشود؛ سیم چین داخل جعبه ابزار زیر کابینت را برداشتم و النگوهای او را بریدم و دو عدد انگشتر را از دست چپ و راستش بیرون آورده و داخل یک نایلون مشکی گذاشتم. تا همه فکر کنند سارق این کار را کرده و باز چاقو را در دست راست مادرم گذاشتم تا همه فکر کنند خودزنی کرده است و نگاهی به ساعت دیواری خانه انداختم دیدم ساعت ١٠ و 45 دقیقه است. به ذهنم رسید سریع خودم را به دانشگاه برسانم تا اینکه بعدها دلیلی بر عدم حضورم در صحنه قتل داشته باشم، درِ سوئیت را بستم؛ و از آپارتمان خارج شدم. هیچ کس مرا در راه پله ها و جلوی ساختمان در هنگام خروج ندید، تاکسی دربست گرفتم و به دانشگاه رفتم.

 

جلو دانشگاه، پلاستیک حاوی طلاجات را در جدول کنار ایستگاه واحد انداختم و سر کلاس رفتم. استاد با پرسیدن فامیل من حضورم را ثبت کرد و پس از پایان کلاس با تماس تلفنی که با همسایه پایینی داشتم و وانمود کردم از مسائل آپارتمان بی اطلاعم؛ در طول این مدت هم به علت وضعیت و موقعیت اجتماعی خانواده و وابستگان، و تأثیرات و بازتاب وقوع قتل در سطح شهر حقیقت را کتمان کردم تا این لحظه که حقیقت عیان شد.
با اعترافات متهم به سرعت ضمن هماهنگی قضایی با بازپرس پرونده، اظهارت او به صورت کتبی اخذ شد و با قرار بازداشت موقت، متهم روانه زندان شد.

 

در ادامه با پیگیری های به عمل آمده و اطمینان از اینکه از سیم چین مکشوفه در صحنه قتل استفاده شده یا خیر، از طریق اداره تشخیص هویت ناجا، استعلام گردید و نتیجه واصل شد که مفاداً حاکی است با بررسی میکروسکپی و آزمایشگاهی از سیم چین ارسالی در بریدن طلاجات استفاده شده است.



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: داریم به کجا میریم،فرزندی مادرش رو بکشه،قتل مادر به دست فرزند،خبر تلخ،خبری دلخراش ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
من تو گروه علی هسمتا خدا جون
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:24 | بازدید : 341 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

خدایا از الطاف تو ب من پدرم مادرم و اجدادم اینه ک پیرو محمد و آل محمد هستید خدایا چ کسی جز تو میدونه چ کسی لایق نبوت و اماته؟؟!!!خدایا به یگانگی و وحدانیت تو و رسالت پیامبرت و روز حساب و امامت و ولایت علی و آل علی و به عدالت تو و منتخبانت شهدادت میدم.خدایا به منتقم بودن امام زمانم ب قیام امام زمانم به برپایی عدل علوی به دست امام زمانم شهادت میدم....خدایا میگن هرکی روز حساب با سرگروهش میاد...من تو گروه علی هستما حواست باشه ی وقت جا نمونم اگه ی وقتی خدای نکرده جا موندم از حالا بگم من با علی هستما

کریم السجایا جمیل الشی
نبی البرایا شفیع الامم
امام رسل، پیشوای سبیل
امین خدا، مهبط جبرئیل
شفیع الوری، خواجه بعث و نشر
امام الهدی، صدر دیوان حشر
کلیمی که چرخ فلک طور اوست
همه نورها پرتو نور اوست
یتیمی که ناکرده قرآن درست
کتب خانهٔ چند ملت بشست
چو عزمش برآهخت شمشیر بیم
به معجز میان قمر زد دو نیم
چو صیتش در افواه دنیا فتاد
تزلزل در ایوان کسری فتاد
به لاقامت لات بشکست خرد
به اعزاز دین آب عزی ببرد
نه از لات و عزی برآورد گرد
که تورات و انجیل منسوخ کرد
شبی بر نشست از فلک برگذشت
به تمکین و جاه از ملک برگذشت
چنان گرم در تیه قربت براند
که در سدره جبریل از او بازماند
بدو گفت سالار بیت‌الحرام
که ای حامل وحی برتر خرام
چو در دوستی مخلصم یافتی
عنانم ز صحبت چرا تافتی؟
بگفتا فراتر مجالم نماند
بماندم که نیروی بالم نماند
اگر یک سر مو فراتر پرم
فروغ تجلی بسوزد پرم
نماند به عصیان کسی در گرو
که دارد چنین سیدی پیشرو
چه نعت پسندیده گویم تورا؟
علیک السلام ای نبی الوری
درود ملک بر روان تو باد
بر اصحاب و بر پیروان تو باد
خدایا به حق بنی فاطمه
که بر قول ایمان کنم خاتمه
اگر دعوتم رد کنی ور قبول
من و دست و دامان آل رسول
چه کم گردد ای صدر فرخنده پی
ز قدر رفیعت به درگاه حی
که باشند مشتی گدایان خیل
به مهمان دارالسلامت طفیل
خدایت ثنا گفت و تبجیل کرد
زمین بوس قدر تو جبریل کرد
بلند آسمان پیش قدرت خجل
تو مخلوق و آدم هنوز آب و گل
تو اصل وجود آمدی از نخست
دگر هرچه موجود شد فرع تست
ندانم کدامین سخن گویمت
که والاتری زانچه من گویمت
تو را عز لولاک تمکین بس است
ثنای تو طه و یس بس است
چه وصفت کند سعدی ناتمام؟
علیک الصلوة ای نبی السلام



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: کریم السجایا جمیل الشی،الطاف خدا به بنده هاش،پدرم و مادرم،پیرو محمد و ال محمد،لایق نبوت،لایق امامت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موسم فرجه.
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:22 | بازدید : 471 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

این زبان حال بسیاری از دانشجویان عزیز است که این حقیر با الهام از احوالات خود و نظر در احوالات دیگر بزرگان فن به آن دست یافته ام...میدانم این حقیر قلمی نارسا دارم پس بزرگان فن این حقیر ن چندان پیر را بر جوانی و عذر تقصیر ببخشند...
باشد ما نیز در مَیت بزرگان ب حالی برسیم شایسته بزرگی بزرگان فن...
فی الحال:
فرجه استو میزند دانشجو خر....
آحِر ترم است اخِر ترم است،آخَر
سالن مطالعه میشود پر از جزوه
نمیدهد کسی جایش را حتی به پدر
شوخی نیست پای مشروطی در میان است
میدود دانشجو پی آن جزوه نویس برتر
بازار کپی داغ است مثل فصل امتحان
نه، داغی هوای خرداد هست از آن کمتر
قولی در میان دانشجویان هست رایج
در ابتدای فرجه هرکسی میدهد بخود ک دگر
درس بخانم نشوم اسیر شب امتحان
این قولیست که هرگز نمیشکنم آن را دگر
قطعا همان گوید ک انجام دهد بی شک
مثل امریکا ک انجام دهد حقوق بشر
همان ک در طول ترم میخاندنش خرخان
آخر ترم میوشد ز جان عزیزتر،! آری عزیزتر!!
شاگرد اولها میشوند همچو ستاره سهیل
شاگر آخِرها میشوند ب دنبال آنان در ب در
هزار نذرو نیاز میشودو هزار سوزو گداز
خدایا قول میدهم برخیزم نماز صب را،کن باور
میشود سوالات را از الطافت بکنی غذای موران؟!
میشود از کرم بکنی مراقبان را کورو کر؟!!

بیشک ذکر لب هر دانشجو این است

دعای کارگشای امن یجیب المضطر
خلاصه آن ترم هرجوری ک بود به لطف خدا
میگذرد، امتحانات هم میگذرد به خوشی و خَیر
ترمی میگذردو میشود موسم فرجه
باز دانشجو جزوه هایش ب بغل!!،میزند بر سر



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: زبان حال بسیاری از دانشجویان , موسم فرسه استو , میزند دانشجو خر , آخر ترم است , آخر ترم است , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نابرابر جنگ
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:20 | بازدید : 341 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

ناگاه نابرابر جنگی شد در میان

 زد رنگ سرخ بر خاک ایران
خاک وطنم شد لاله گون
جوان وطنم شد غرق خون
دشمنم میپنداشت ما تنهاییم
بایدش گفت ما از مومنان خداییم
خدای ما خدای قهار است
خدای ما خالق ذو الفقار است
ناخدای ما راکب ذو الجناح است
توان ما دو دست علمدار سپاه است
نپندارند ک ما بی پشتو پناهیم
نپندارند ک ما بی یاورو تکیه گاهیم
جوانان ما از عشق سرشارند
جوانان ما اکبر روزگذارند
آنکه چشم ناپاک بر این خاک دارد
آنکه شیطانوار رضیلانه میپندارد
ما مینشینیمو مینشانیمشان بر سر
میریز بپایشان همه چیز حتی باور
چ خیال خام کودکانه ای دارند
کودکان هم چنین احمقانه نیپندارند
جوانان ما مردانه جنگیدندو غلتیدند
دشممنانمان چه کردند؟؟فقط خندیدند
دشمن نمیداند این برای ما تمرین است
این غلتیدن چون آب زمزم شیرین است
چرا؟چون منتظر آن فاتح سرداریم
چون چشم به راه آن بزرگواریم
میدانیم ک می اید با ندای انا ال مهدی
میدانیم ک می آید، داریم با او بزرگ عهدی
او یگانه منتقم خون خداست
او یگانه طبیب مادرش زهراست
می آید او ذو الفقار علی در دست
دشمنش از ترس چشم خاهد بست
میخاهیم ک شویم سرباز سپاهش
پس باید بیاموزیم جان دادنِ در راهش
هان دشمن ناجوان مرد
بشنو ز من تو این پند
اگر فقط کنی ز جا دستمان
گر کنی درون زمین حبسمان
اگر پاهایمان را ز تن برکنی
و گر سرهایمان را به زیر افکنی
نخاهی توانست کشت ایمانمان
نخاهی توانست برد آیینمان
برو فکر عاقبت کار باش
به دبنبال جایی برای فرار باش
نیندیشی رحمی در میان است
نیست،فقط ندای یا صاحب الزمان است



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: نابرابر جنگی شد در میان،زد رنگ سرخ،بر خاک ایران،خاک وطنم شد لاله گون،جوان وطنم شد،غرق خون ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهل روز گذشت!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:17 | بازدید : 364 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلامی از جانب زینب به برادرم حسین...!!! حسین من چهل روز از روز پرواز تو و یارانت و علی اکبر و علی اصغر و ابا الفضل گذشت....!! و حالا من به دیدارت آمدم....!!! تو شهید شدی و شهادت گوارایت باد برادرم اما....!!!! کاش میدیدی چه ها ک بر سر ما نیامد....

از کجای بلاها بگم؟ از غروب عاشورا؟؟ از دویدنهای بچه ها؟؟ از تازیانه  ها؟؟ از پابرهنه دویدنها؟؟؟ از غارتها؟؟؟ از رفتن با خیل نامحمها؟؟؟ از رقیه؟؟؟؟ او که چه سختیها کشید؟؟؟ چقدر حرف نگفته دارم ک تو میدانی و من نمیتوانم...!!!

داداش فقط شرمنده ات شدم...!!! امانتدار خوبی نبودم....!!! رقیه ات چه معصومانه جان داد....!!!

حالا که دوباره به دیدارت آمده ام حرفهای بسیار دارم که تا مخرج دهان می آید و خارج نمیشود... و البته خوب میدانم که خوب میدانی چه ها در دل و زبان دارم.....!!!!



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: اربعین،چهل روز گذشت،سلام از جانب زینب،چهل روز گذشت،اربعین حسینی،پرواز امام حسین و یارانش ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دانلود داستان داستان جاوید با لینک مستقیم
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:15 | بازدید : 19289 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان....!!!

دوستان گل بهتون پیشنهاد میکنم داستان (داستان جاوید) اثر بسیار قشنگ اسماعیل فصیح رو بخونید...!!! این کتاب زندگی واقعی یک زرتشتی با اعتقاد ایرانیه ک اسیر ظلم مسلمانان نمایان آغازین سالهای قرن اخیر میشه...!!! اتفاقات این دااستان بسیار تکاندهنده است و خیلی چیزها رو تو زمان حاضر برای ما بازخوانی میکنه....!!!! فقط کافیه مقدمه ی این کتاب رو بخونید چون این مقدمه بهتر از هر زبانی میتونه زبان کتاب رو وصف کنه....!!!!

کتاب رو دانلود کنید بخونید نظر بذارید فروشگاه روزگذار جوانی برید سوسک سیاه بالدار نشید...!!!!

سلامت و سربلند باشید....!!!

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>>

 

دانلود...



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: دانلود داستان جاوید،با لینک مستقیم،اسماعیل فصیح،داستان ایرانی زرتشتی،اسیر ظلم عهد قاجار،دانلود داستان جاوید با لینک مستقیم ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
فرجه امتحانات!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:13 | بازدید : 377 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان.....!!!!

دوستان میدونید ک الان دیگه وقت فرجه است و همه دانشجویان عزیز در حال خرخوانی میباشند و آرزوهایی دارند امیدهایی....!!!

اگه این ترم و این درس ب خیر بگذره قول میدم از اول ترم درس بخونم قول قول قول....!!! فقط این ترم بخیر و خوشی بگذره..... حالا میبینی....!!!

کنار در اتاق یکی از اساتید دانشگاه ی نقاشی هست ک نشون میده اول ترمه و دانشجو داره تلویزون نگاه میکنه

۲ماه ب امتحان دانشجو داره تلوزیون نگاه میکنه....

۱ ماه ب امتحان دانشجو داره تو یو نگاه میکنه....

۲ هفته ب امتحان دانشجو کتاباش ولو شده رو زمین و خودش داره تی وی....!!!

۱ هفته داشنجو کتاب ولو خودم تی وی....

۲ روز دانشجو کتابا ولو خودش تی وی....

۱ روز کتابا... تی وی...

شب امتحان دانشجو داره میزنه تو سرش کتاب دستشه باقی کتابام دور و ورش و تی وی روشن....!!

فردای امتحان دانشجو داره تی وی......

 

 

باحال بود ن؟؟؟؟؟؟؟؟

البته من ۶ دور کامل تمام کتابها و جزوات رو خوندما....(ستاد تخریب روحیه وبلاگ روزگذار جوانی....)

نظر یتون نره فروشگاه و سوسک سیاه بالدار هم همینطور.....!!!!

سلامت و سربلند باشید....

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: فرجه،امتحانات،دانشجویان،خرخوانی،این ترم،قول میدم،درس بخونم،ترم بعد ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بپا فیلتر نشی!!!!!؟!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:11 | بازدید : 429 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان گل....

دوستان تا حالا فکر کردین فیلترینگ چی میشه ک اینجور میشه؟؟؟؟؟؟

کی فیلتر میکنه؟؟؟؟؟

چرا فیلتر میکنه؟؟؟

با اجازه کی فیلتر میکنه.....

آخ آخ آخ آ خـــــــــــــــــــــــــــــــــخ تا فیلتر نشدم خودتون بخونید....

فقط نظر یادتون نره فروشگاه روزگذار جوانی هم برید سوسک سیاه بالدار نشید......

سلامت و سربلند باشید....

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>

 

فضای فراگیر مجازی و تعدد نهادهای مختلف در ارتباط با این فضا همواره این سوال را به ذهن متبادر می‌سازد که به راستی چه کسی مسئول توسعه و راه‌اندازی زیرساخت‌ها و چه کسی مسئول بسط و گسترش سرویس‌های این حوزه است؟

 

پاسخ به این سوالات که شاید با حضور وزارتی چون ارتباطات و فناوری اطلاعات ساده باشد و نتیجتا این وزارتخانه را به عنوان متولی این امور معرفی کند، اما هیچگاه نمی‌تواند در زمینه تصمیم‌سازی و برخورد با این فضا نیز رأی محکمی را صادر کند زیرا نهادهای بسیاری حضور دارند که از ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با این فضا هستند و اگر قرار باشد حکمی در ارتباط با آن صادر شود، خود را حداقل در مقام تصمیم‌گیر خواهند دید.

 

در کشور ما نیز همچون سایر نقاط دنیا، تصمیم‌سازی در ارتباط با برخورد و سیاست‌گذاری برای این فضا هم‌پای بسط و گسترش زیرساخت و سرویس‌هاست و چه بسا اعمال نظر و سیاست‌گذاری از موضوعات سخت‌افزاری و زیرساختی سبقت بگیرد و نقش‌اش حائز اهمیت‌تر شود.

 

بر این اساس نهادهایی چون شورایعالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و برخی نهادهای امنیتی و نظامی نقشی پررنگ‌تر خواهند داشت.

 

یکی از این موارد، فیلترینگ و اعمال نظر در برخورد با تکنولوژی‌های نو و بدیع است که توسط اعضایی از این بخش‌ها صورت می‌گیرد اما اینجا هم سوالی پیش می‌آید که آیا تنها نهادهایی چون کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه قادر به اعمال فیلترینگ و محدودیت برای سایت‌های مضر و در واقع لیست‌های سیاه هستند یا ارگان دیگری هم می‌تواند در این زمینه ورود کند و بنا به نظر خود، سایتی را فیلتر یا سرویسی را محدود کند؟

 

این کارگروه در پاسخ به این سوال می‌گوید که براساس مواد 21 تا 23 قانون جرائم رایانه‌ای، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه جهت هماهنگی نهادهای مختلف در انجام مأموریت‌های قانونی و با حضور نمایندگان این نهادها تشکیل شده است لذا هرگونه دستوری مبنی بر فیلتر، مسدودسازی یا هر اقدام قانونی دیگری در زمینه جرائم رایانه‌ای از طریق این کارگروه اعلام خواهد شد.

 

اما این کارگروه در برابر سوال دیگری مبنی بر اینکه پس نهاد یا سازمان دیگری نمی‌تواند بدون اجازه کارگروه دستور فیلتر یا مسدودسازی را صادر کند؟، عنوان می‌کند: البته چنانچه شکایت خصوصی از تارنمایی در یکی از محاکم یا مراجع قضایی مطرح گردد، مقام قضایی رسیدگی کننده به پرونده نیز می‌تواند دستور پالایش یا مسدودسازی تارنمای مربوطه را صادر نماید. به جهت ایجاد هماهنگی، اکثر این دستورات نیز از طریق دبیرخانه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه که در دادستانی کل کشور مستقر است، ابلاغ می‌گردد.



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: فیلترینگ،فیلتر نشی،کی فیلتر میکنه،چرا فیلتر میکنه،شورای عالی مجازی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خر!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:9 | بازدید : 350 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان.....!!!

 

آقا استاد ما این شعر رو خوند کلی حال کردم شمام حال کنید....!!!!!

خر نه تنها به نشان جل و افسار خر است

تن خر گرچه بود در کت و شلوار خر است

دو سه مثقال خریت ز خران چیزی نیست

آدمی هست که الحق دو سه خروار خر است

نظر یادتون نره....!!! فر.شگاه روزگذارم ک در جریانید دیگه نگم سوسک سیاه بالدار ش هرکی نره...!!!!!

سلامت و سربلند باشید...!!!

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: خر نه تنها،به نشان جل و افسار، خر است،تن او گرچه بود ر ،کت و شلوار خر است،خریت،ز خران،آدی هست،دس خروار خر است، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
روزم مبارک!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:6 | بازدید : 409 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...!!

دوستان روز دانشجو رو به خودم ک آینده ساز این مملکتم و چرخ فرهنگ و اقتصاد و غلم و... این مملکت به همت دستان توانمند من خواهد چرخید رو تبریک میگم...!!! روز دانشجو روز نشاندهنده ی اهمیتم در جریان پیروزی انقلاب و اهمیتم در پیشرفتهای بغد از اونه....!!! این روز رو ب خودم و نقش تاثیرگذارم در این کشور تبریگ میگم و امیدوارم وزارت علوم سایر نهادها و در نهایت کشور قدر من رو بدونه....!!!!!

میدونم نظرتون با من یکیه پس دیدگاه بذارید و نظر موافقتون رو اعلام کنید....!!

هرکی نره فروشگاه روزگذار جوانی سوسک سیاه بالدار ش....!!!

سلامت وسربلند باشید

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: روز دانشجو!روزم مبارک،16آذر،آینده ساز این مملکت،همت دستان توانمند من،فرزندان این سزمین،آب و خاک،ایران زمین ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
کی کجاست؟!؟!؟!؟!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 22:2 | بازدید : 437 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان....!!

دوستان هواپیمایی ک از یاسوج به سمت تهران میمده دچار مشکل شده و به خاطر داشتن خلبانی کارکشته تونسته ب سلامت به یاسوج برگرده....!!! به نظر شما جقدر از این نیروهای مجرب و کارکشته همونجایی هستند ک باید باشند؟؟؟؟؟

نظراتتون رو برام بذارید.

سلامت و سربلند باشید....!!

<<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>>

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: خلبان , یاسوج , تهران , برگشت , یاسوج , مهارت خلبان , نیروهای مجرب , فرزندان این خاک , هواپیما ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ببخشید اینجا کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:59 | بازدید : 366 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...!!!

دوستان نظرتون رو در مورد این مطلب برام بگذارید...!! هرچند شاید از نگاه عده ای درست باشه یا نباشه... اما هر آنچه نظرتون هست برام بگذارید....!!!

در مورد مطلب چیزی نمیگم و قضاوتش با شما فقط نظر یادتون نره

سلامت و سربلند باشید....!!!!

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>

 

 

از سال 87 که ایده لباس فرم دانشجویی ارائه شد تا کنون، دانشجویان زیادی مانند مسئولان مخالفت و موافقت خود را با این طرح ابراز کرده اند. موافقان معتقدند که دانشگاه ها به سالن مد تبدیل شده است و باید فکری به حال آن کرد و مخالفان می گویند مگر دانشگاه پادگان است که بشود برایش لباس فرم در نظر گرفت!


این ایده ابتدا توسط خودِ دانشگاهیان، به دلیل وضع نامناسب برخی از دانشجویان ارائه شد و اجرای آن نوید درست شدن اوضاع را می داد.


این ایده ابتدا طرحی خوب و قابل اعتنا به نظر می رسید و مخالفت جدی با آن صورت نگرفت، اما رفته رفته، همراه شدن آن با بحث ممنوعیت اختلاط دانشجویان دختر و پسر و حتی اسلامی شدن دانشگاه ها و جداسازی کلاس ها، موجب اعتراضاتی شد و حتی برخی دانشجویان در دانشگاه های مختلف، اعتراض خود را در قالب تجمع به گوش مسئولان فرهنگی رساندند.

 

 


از آن طرف هم بودند مسئولانی که پای حرف خود در مورد لباس فرم دانشجویی ایستاده بودند و با گفتن جمله هایی نظیر «از ورود دانشجویانی که با لباس مهمانی وارد دانشگاه می شوند باید جلوگیری کرد» روی حرف و ایده خود پافشاری می کردند.


بعضی دانشگاه‌ها سالن مد شده‌اند


موافقان بحث پوشش برای دانشجویان، هم مسئولان فرهنگی هستند و هم طیف وسیعی از دانشجویان؛ دانشجویانی که از وضع خراب ظاهر دانشگاه به تنگ آمده اند و پوشش های هنجارشکنانه اذیتشان می کند.


اطمینان، دانشجوی رشته روان شناسی است و در مقطع ارشد دانشگاه الزهرا درس می خواند. او یکی از موافقان یونیفرم دانشجویی است. می گوید: «اگر بحث لباس فرم برای دانشجوها باعث شود که این وضع و اوضاع سامان پیدا کند، موافق آن هستم.»

 

از ظاهر بعضی از دانشجوها گلایه دارد و معتقد است، برخی پوشش ها فقط اوایل آن غیرطبیعی به نظر می رسد و بعد به مرور مد می شود و گاهی پوشش های ناجور اپیدمی می گردد!

 

 
مظاهری هم که دانشجوی دانشگاه آزاد است، با این که حجاب کاملی ندارد، اما با یونیفرم موافق است. برای حرف هایش دلیل هم دارد و کم شدن چشم و هم چشمی را یکی از دلایل موافقتش با یونیفرم می داند. می گوید که این قضیه در بین دانشجویان دختر خیلی به چشم می خورد و در مقاطعی بسیار اذیت کننده می شود؛ طوری که خیلی از دانشجوها از قاعده «خواهی نشوی رسوا...» پیروی می کنند و پوشش های غیرعادی را انتخاب می نمایند.

 

 

موسوی، دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه تهران دلیل علمی برای موافقتش با یونیفرم دارد. می گوید در اکثر کشورهای دنیا، دانشجوهای پزشکی و دندانپزشکی به دلایل بهداشتی از یونیفرم استفاده می کنند و این یونیفرم تنها برای مواقع مواجهه با بیمار نیست و در زمان کلاس های تئوری نیز استفاده می شود.

 

علیمردانی، دانشجوی پسر یکی از دانشگاه های مطرح پایتخت، ارتباط پوشش را با ناسالم شدن فضای دانشگاه بسیار تنگاتنگ می داند و معتقد است پوشش ها و رفتارهای نابهنجار پایه و اساس سایر فسادها در دانشگاه هستند؛ او می گوید: اگر قرار باشد لباس فرم دانشجویی، از این معضلات جلوگیری کند، با آن موافق است.

 

صالح آبادی، استاد دانشگاه آزاد هم موافق طرح لباس فرم دانشجویی است و معتقد است، گسترش جو علمی در دانشگاه از اوجب واجبات است و توجه به ظاهر در برخی دانشگاه ها، موجب شده تا این توجه به درس و علم، تحت الشعاع قرار گیرد.


او می گوید: «با این که لباس فرم دانشجویی علاج واقعی نیست، ولی شاید مسکنی باشد بر اوضاع فعلی.»


کار فرهنگی، بخشنامه ای نیست

 

مخالفان هم دلایل قابل طرحی دارند. بحث یونیفرم دانشجویی بلافاصله بعد از مطرح شدن، گارد ایجاد می کند؛ چرا که این تصور را به وجود می آورد که دانشجو دارد محدود می شود و چیزی به اجبار به او تحمیل می گردد.


تمامی محورهایی که دانشجویان یا استادان مخالف، در مورد لباس فرم دانشجویی مطرح می کنند، ناشی از همین تفکر است.


عرفانی، دانشجوی ارشد برق دانشگاه تهران تعیین لباس فرم دانشجویی را مسخره می داند. می گوید مگر دبیرستان است که روپوش برایمان تهیه کنند؟! معتقد است اگر قرار باشد لباس فرم برای دانشجویان تهیه شود، شکل دانشگاه شکل نامأنوسی به خود می گیرد.


این دانشجو و دانشجویانی که خیلی تند و شدید، همان اول و بدون در نظر گرفتن جوانب، مخالفت خودشان را اعلام می کنند، شعار «دانشگاه پادگان نیست» سرمی‌دهند و هیچ مزیتی برای این کار قائل نیستند.


اما گروهی دیگر از مخالفان، کمی منطقی ترند؛ اینان با ایده اعلام و تعیین الگوی پوشش در جامعه و دانشگاه موافقند، اما لباس فرم را برنمی تابند.


می گویند بهتر است یک چارچوب برای لباس دانشجو فراهم شود نه این که به اجبار همه یک چیز بپوشند و یک رنگ؛ چیزی که در خیلی از کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز رواج دارد.


عده ای هم هستند که لباس فرم را توهین به شعور دانشجو می دانند؛ این عده می گویند: «یعنی ما نمی دانیم چه لباسی مناسب فضای دانشگاه است که دیگران برای ما تصمیم بگیرند؟»


این سوالشان شاید از منظر دانشجویان موافق لباس فرم، جواب جالبی داشته باشد؛ چرا که اکثراً معتقد بودند دانشجویان هنجارشکن، فرق دانشگاه با سالن مد و مهمانی را نمی دانند.

 

 

عده ای دیگر از مخالفان نیز معتقدند کار فرهنگی، با اجبار و بخشنامه به جایی نمی رسد. باید از پایه شروع کرد و به نتیجه رسید. این که کاری را اجباری کنیم، جز این که دانشجو را در موضع مخالف خودمان قرار دهیم، به طوری که حرف منطقی را هم قبول نکند، راه به جایی نبرده ایم.


درست است که موضوع لباس دانشجویی و ضوابط مربوط به آن به مسائل مربوط به بحث عفاف و حجاب و حیا و بعضاً آموزه های دینی ما برمی گردد، اما حفظ حرمت دانشگاه با داشتن پوشش مناسب، چیزی نیست که صرفاً ربطی به اعتقاد دینی دانشجویان داشته باشد.


امید است مسئولان فرهنگی دانشگاه ها، با توجه به این نظرات، تصمیم صحیحی برای این منظور اتخاذ کنند تا از عوارض احتمالی اجبار لباس فرم و یا بی توجهی نسبت به فرهنگ پوشش حاکم بر دانشگاه ها جلوگیری شود.
 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: نظرات،لباس فورم،مخالفان و موافقان لباس متحد الشکل،دانشجویان،اساتید،مسئولین ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
کی میاد بریم؟؟!؟!؟
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:56 | بازدید : 610 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان گوگولی مگومی من....!!!!!

دوستان چقدر دوست دارید خارج از کشور تحصیل یا حتی زندگی کنید.....!!!!!!

این مطلب رو بخونید و نظراتتون رو برام بگذارید!!!!!!ا

سلامت و سربلند باشید....!!!

<<<<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>>>

 

ماجرایی که برای حامد 27 ساله رخ داد، نمونه خوبی برای کسانیست که در سفرهای خارجی غفلت می کنند. او چند سال قبل برای ادامه تحصیل به مالزی رفت و توانست مدرک فوق‌لیسانس مدیریت را از یکی از دانشگاه‌های این کشور بگیرد. روزهای خوشی را در این کشور سپری کرد و حتی یک صرافی هم در مالزی راه انداخت اما در ادامه سرنوشت آن‌طور که او می‌خواست برایش رقم نخورد. همکاری ناخواسته با قاچاقچیان شیشه او را به عمق بیچارگی کشاند و باعث شد که از سوی پلیس دستگیر شود. حامد از روزهایی که در بازداشت اداره اطلاعات مواد مخدر مالزی بود به عنوان بدترین روزهای زندگی‌اش یاد می‌کند و می‌گوید دوست دارم دیگران حرف‌هایم را بخوانند و بشنوند و از مالزی بترسند.» گفت‌وگوی با او را در ادامه می‌خوانید.

      


چه زمانی به مالزی رفتی و چطور شد که در آنجا ماندگار شدی؟
سال 2007 برای درست خواندن به مالزی رفتم. بعد از مدتی کم‌کم تصمیم گرفتم در آنجا کار کنم. فکر کردم که راه انداختن صرافی کار خوبی است رفتم شهر کوالالامپور و مشغول شدم. درآمد خوبی داشتم و همه‌چیز خوب بود تا اینکه پای خلافکارها به مالزی باز شد و آتشی که آنها به پا کردند دامان من را هم گرفت.
تو و قاچاقچیان شیشه چه رابطه‌ای داشتید؟
من ناخواسته با آنها کار کردم و پول‌هایشان را به ایران حواله می‌کردم. اما عده‌ای هم هستند که خواسته یا ناخواسته قربانی این باندها می‌شوند به اینها «فدایی می‌گویند. چون از ایران به آنها بسته‌ای می‌دهند و می‌گویند این بسته را ببر مالزی مثلاً یک کیلو شیشه را اگر در ایران 8 میلیون تومان بخرند. در مالزی چند برابر می‌فروشند و به همین دلیل به کسانی که بتوانند این محموله‌ها را برایشان رد کنند دستمزد خوبی می‌دهند. این افراد (فدایی‌ها) هم بی‌خبر از اینکه ممکن است چه بلایی سرشان بیاید، وسوسه می‌شوند و در ازای دریافت دستمزد کار انتقال محموله را به عده می‌گیرند اما در فرودگاه مالزی بیشتر آنها گیر می‌افتند.

چطور شد که در مالزی دستگیر و زندانی شدی
من یک ماشین به خلافکار اجاره دادم. یک مرسدس بنز اس‌ال 350. البته می‌دانستم آن مرد یک خلافکار است اما چون می‌دانستم این افراد خودشان مواد حمل نمی‌کنند خیالم راحت بود. یک روز این آقا آمد محل کارم که کرایه ماشین را بدهد. آن روز چون من ماشین نداشتم گفت سوار شو من می‌رسانمت. من هم سوار شدم و به سمت خانه حرکت کردیم. رسیدیم و من پیاده شدم چند لحظه بعد صدای شلیک شنیدم. دیدم مأموران پلیس که در تعقیب آن مرد بودند چند گلوله شلیک کردند. مرد خلافکار جهت خیابان حرکت کرد و متواری شد. مأموران هم مرا گرفتند و کلی کتک زدند. چند ساعت مرا نگه داشتند تا اینکه خودروی مرد خلافکار چند خیابان آن طرف‌تر کشف شد. ماشین را بازرسی کردند و از زیر لاستیک زاپاس دو کیلو شیشه کشف کردند. آنها خانه‌ام را زیرورو کردند گفتم شیشه متعلق به من نیست. من برگه دارم که ماشین را کرایه‌ داده‌ام اما باز داشتم کردند و بردند اداره پلیس

برخورد مأموران با تو چگونه بود؟
برخورد خیلی بدی داشتند. در این حد که به صورتم تف می‌کردند و چیزی برایشان مهم نبود. بیشتر مأموران پلیس هم خودشان معتاد هستند. مثلاً همان موادی را که کشف کردند دو کیلو بود اما نزدیک 300 گرم از رویش برداشتند و به من گفتند چیزی نگوم کمکت می‌کنیم. قبلاً هم شنیده بودم مواد مخدر یک نفر را گرفته بودند که حدود 150 کیلو بوده اما تا به دادگاه برسد حدود 80 کیلو شده بود یعنی در این حد از مواد مخدر دزدی می‌کردند. آنقدر سود شیشه در مالزی زیاد است که هر کسی را وسوسه می‌کند.

برخورد دادگاه مالزی چطور بود؟
آنها قانون ضعیفی دارند. دنبال این نیستند که مواد متعلق به چه کسی است می‌گویند مواد را از شما گرفته‌ایم و مسئولش شما هستی. مقدار خیلی کم هم اعدام دارد.

بعد از آنکه دستگیر شدی تو را به کجا بردند؟
به یک بازداشتگاهی شبیه قفس. حتی از جایی که سگ‌های ولگرد را هم نگهدای می‌کنند، بدتر بود.

مگر چه شرایطی داشت؟
معمولاً زندانیانی که به خاطر مواد مخدر دستگیر می شوند پیراهن و شوارک نارجی رنگ و گشاد می‌پوشند و در سلول‌های انفرادی نگهداری می‌شوند اتاقی دو د سه که یک شیر اب دارد حدود 14 روز در این سلول از آنها نگهدای می‌کنند و بعد از آن یا آنها را آزاد می‌کنند یا طرف را به زندان می‌فرستد.

همه زندانیان چنین شرایطی دارند؟
چیزی که گفتم مربوط به زندانیان پرونده‌های مواد مخدر است. زندانیان معمولی در یک سلول دسته‌جمعی هستند و مثلاً در یک اتاقی که به طور ایستاده 20 نفر جا می‌شوند حدود 15 نفر را نگهداری می‌کنند که این افراد لباس بنفش می‌پوشند. یک تخت چوبی دخل اتاق است که رویش می‌خوابند و خبری از پتو، ملحفه و... نیست.

وضعیت غذا در بازداشتگاه چطور بود؟
صبحانه همیشه دو تا بیسکویت و یک پلاستیک چای می‌دادند. چون چای را در کیسه پلاستیکی می‌خورند و لیوان ندارند. ناهار و شام هم در یک کاغذ A4 هفت تا هشت قاشق برنج و یک ماهی کوچک شبیه ماهی کیلکا که سوخته و سیاه است می‌دادند. آب هم باید از همان دستشویی می‌خوردیم. تمام 14 روز وضعیت غذا همین بود. اما اگر شما پول داشته باشی روزی 500 رینگیت که حدود 500 هزار تومان می‌شود باید رشوه بدهی به مأموران بازداشتگاه که اگر آدم خوبی باشند و پولت را نخورند برایت ساندویچ بیاورند.

بعد چه اتفاقی افتاد؟
بعد از 14 روز مرا بردند دادگاه قاضی پرونده را مطالعه کرد. گفت این آقا بیگناه است. من را آزاد کردند اما جلوی در دوباره به من دستبند زدند. گفتند حالا دوباره بازداشتی.

چرا دوباره دستگیرت کردند؟
اصلاً آزاد نکردند که بخواهند دوباره دستگیر کنند این بار به خاطر یک قانونی به نام ال‌ال‌بی‌کی مرا بردند. گفتند 30 روز تحت نظر وزارت کشور و 30 روز تحت نظر پلیس اطلاعات مالزی هستی. بعد از 60 روز یا آزاد می‌شوی یا اینکه می‌توانیم تو را 2 سال زندانی کنیم و این 2 سال می‌تواند تا 8 سال هم تمدید شود به این ترتیب مرا در بازداشتگاه نگه داشتند. راستش این قانون دست پلیس را باز می‌گذارد، برای اینکه هرکسی که مظنون به حمل و قاچاق مواد هم باشد حتی در صورت حکم تبرئه دادگاه از 60 روز تا 8 سال در زندان بماند

چقدر طول کشید تا به پرونده‌ات در دادگاه رسیدگی شود؟
اول یک وکیلی گرفتم. از چیزهایی که داخل سلول روی دیوار نوشته شده بود با وکیلی به نام داتو آشنا شدم. روی دیوارهای زندان نوشته شده بود که او وکیل خوبی است. من هم خانواده‌ام را سراغش فرستادم. 40 میلیون تومان از آنها گرفت و گفت تضمین می‌دهم که آزاد می‌شوی. حتی تاریخ آزادی‌ام را هم گرفت. چون رابطه خوبی با دادگاه داشت. چند روز بعد بالاخره آزاد شدم.

اگر کسی واقعاً مواد مخدر با خود به این کشور ببرد. بعد از دستگیری سرنوشتش چه می‌شود؟
من بیگناه بودم اما این همه عذاب کشیدم. چه برسد به اینکه طرف گناهکار هم باشد. معمولاً شیشه‌ای که از ایران به مالزی قاچاق می‌شود یا داخل چمدان جاسازی شده یا اینکه در معده مسافر. کسانی که مواد می‌بلعند تا آن را قاچاق کنند راهی برای فرار ندارند. چون قطعاً می‌دانسته‌اند چه چیزی خورده‌اند. اکثر این افراد حکمشان اعدام است چون راهی برای فرار ندارند که بگویند نمی‌دانستیم چه خورده‌ایم. به خاطر همین هیچ تلاشی نمی کنند و وکیل هم نمی‌گیرند اما افرادی
در چمدان‌شان مواد پیدا می شود فقط حدود 10 درصد شانس دارند که به اعدام محکوم نشوند. آنها می‌گویند بار برای من نبوده و یا اینکه چمدانم جابه‌جا شده که از آنها هم آزمایش‌های مخصوصی می گیرند و در بیشتر مواقع همه‌چیز معلوم می‌شود افرادی که در چند وقت اخیر حکم اعدام گرفته‌اند. بیشترشان در فرودگاه گرفتار شده‌اند.

چند نفر ایرانی در زندان‌های مالزی منتظر اجرای حکم اعدام هستند؟
آنطور که شنیده‌ام حدود 50 ، 60 نفر حکمشان صادر شده و منتظر اعدام هستند حدود 300 تا 4000 نفر هم زندانی هستند که مطمئنم اگر به این تعداد کمک نشود بیشترشان حکم اعدام می‌گیرند.

آیا در مدتی که در مالزی بودی شنیدی که یک ایرانی اعدام شود؟
تا به حال هیچ ایرانی‌ای در مالزی اعدام نشده است و فقط براشان حکم صادر شده است. چون صدور حکم اعدام بین 5 تا 7 سالی طول می‌کشد و هیچ ایرانی‌ای تا به حال این زمان را به طور کامل طی نکرده که بخواهد اعدام شود. از طرفی قانونی در جنوب شرق آسیا تصویب شد که دیگر کسی را اعدام نکنند. مالزی هم از جمله این کشورهاست. اما اگر اعدامت کنند راحت‌تر است تا اینکه بخواهی شرایط سخت زندان‌های مالزی را تجربه کنی.
 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: رفتن از کشور،خارج از کشور،تحصیل،زندگی،مالزی،زندگی،اقامت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پایبندی ب اعتقادات یا عقب نماندن از دنیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:53 | بازدید : 304 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان....!!!

دوستان نظرتون در مورد این مطلب چیه؟؟؟؟ شاید نظرات تا حدودی مشخص باشه اما بهتره از شما بپرسم و قضاوت نکنم....!!!!

 

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>

 

 

جمعه شبی که گذشت خیلی ها در جهان منتظر بودند ببینند 32 تیم راه یافته به جام جهانی برزیل چطور در 8 گروه 4 تیمی تقسیم می‌شوند؛ ساعت ها و ساعت ها برنامه تلویزیونی و رادیویی در سراسر جهان بهمراه صدها نسخه مکتوب و مجازی در نت هم ماه‌ها درباره این موضوع حرف زده و نوشته بودند، تا جایی که شاید میلیاردها نفر دیشب مهمترین دغدغه ذهنشان این بود که بالاخره جام جهانی چه می‌شود.

 

در ایران هم شور و هیجان زیاد بود صدا و سیما برای اینکه از غافله عقب نیافتد به نود فردوسی پور 3 ساعت آنتن زنده در بهترین ساعت ممکن اختصاص داد تا با حضور 4 کارشناساس فوتبال به پوشش زنده مراسم بپردازد.

برنامه ی فیفا در برزیل اما طبق قاعده جهانی عرف شده در 100 سال اخیر جهان با فرهنگ عمومی و مذهبی ایران تناقض بزرگی داشت، جهان در حال مدیریت لیبرالیسم «بی قید وبند» سخت در تناقض با فرهنگ مذهبی کشورماست پس زیاد جای تعجب ندارد ما نتوانیم مراسم فیفا را برای مردم نمایش دهیم.

این البته از تناقض های تاکنون حل نشده فرهنگ عمومی کشور است ما با جهانی در ارتباطیم که فرهنگ «شهوتران» و «هوسبازش» با روح کلی اکثر ایرانی های مسلمان و حتی غیرمسلمان نمی خواند.

بگذریم... دیشب اما جناب «عادل فردوسی پور» صراحتا از اینکه نمیتواند مراسم را «کامل» پخش کند گلایه می کند و با تیکه های مکرر از مخاطبین می خواهد این یک شب را تحمل کنند؛ خنده های پی در پی آقای مجری، اظهار اینکه لباس مجری خانم «منشوری» است و ... با واکنش مهمان ها مواجه شد، مهدی مهدوی کیا به صراحت گفت این تصاویر در کل دنیا پخش می شود ما هم باید کاری کنیم!

تاسف برانگیز است که در آنتن زنده صدا و سیمای تلویزیون ایران اسلامی کسانی بنشینند و ژست بگیرند که متاسفانه نمی توانیم تصاویر مراسمی را نشان دهیم که اتفاقا در آن پر است از تصاویر ضد اعتقادات صریح اسلامی!

تاسف دارد ولی باید گفت این مساله برای بعضی از مجریان صدا و سیما تبدیل به یک «مد» شده تا جایی که مجبورند اول برنامه «بسم الله...» بگویند ولی صریحترین اصول اسلامی درباره دیدن و ... را زیرسوال ببرند.

امیدواریم جناب فردوسی پور و مهدوی کیا و صدر و... که در برنامه قرعه کشی جام جهانی بارها وبارها به تمسخر به ماجرای عدم نشان دادن صحنه های خلاف عرف و شرع ایرانی ها اظهار نظر کردند به زودی جبران مافات کنند ولی کاش مدیران سیما اینقدر منفعل نبودند...



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: پایبندی به اعتقادات،تیمهای راهیافه به جام جهانی،ویژه برنامه،عادل فردوسیپور،تصاویر نامناسب،مغایرت فرهنگی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دلم گرفته
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:49 | بازدید : 352 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...!!!

 

دلم گرفته... گرفته تر از آسمان ابری دودگرفته ی تهران....!!! گرفته تر از شبهای سرد کویر....!!!دلم گرفته.... دلم میخاد ب خدا بگم: خدای من!!! خدای خوب من!!!! تو ک انقدر خوبی تو ک انقدر مهربونی تو ک نعمت رو بر ما تمام کردی... کاش ی دلگرفتگی شکن (آنتی دلرگرفتگی) بهمون ارزونی میکردی....!!! خدای من شرمنده ام شرمنده ام ک خودت بهترین درمانی شرمنده ام ک از یاد بردم تو بهترین دوای دل گرفته ای....!!! شکرمنده ام ک از یاد بردم دلم خانه ی توست و گاهی چ بی رحمانه تو را از دلم بیرون میکنم در حالی ک غافلم از اینک اگه تو تو دلم باشی برای خودم بهتره وگرنه ک تو خدایی و ....

خدای من باتو درد دل میکنم از همه جا از همه کس....!!!! باتو درد دل میکنم حتی از خودت با خودت درد دل میکنم خدای من....!!!! خدای من از کجا بگویم...!!!! از تنهایی شلوغم؟؟؟ از بازار شلوغ بی کسی ام؟؟؟؟؟از این ک آشناها از هم غریبه ای غریبه تر شده اند؟؟؟؟ از کجا بگم؟؟؟ از چی بگم ک تو ازش بی خبر باشی؟؟؟؟

تو ای پروردگاه من تو ک  هستی نام از تو گرفته تو که آفرینش در سجود تو خدای بزرگه....!!! خدای من نیازمندم نیازمند اهدای خون.... خدای من خونی از جنس محبتت خونی از جنس مهربونیت خونی از جنس آرامشت بهم اهدا کن خدای من ک نیازمند یاری سبزت هستم....!!! خدای من اگه تو بهم خون ندی پیش از اینکه بمیرم میمیرم...!!! تو میدونی ک مرگ تدریجی برام عذاب است....!!!!!

خدای من دیگه من و تو ک این حرفا رو نداریم...!!! اگه تو بهم خونی از جنس ایمان ندی خونی از جنس تعفن  سراسر وجودم را در خواهد نوردید....!!!!



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: دلم گرفته , آسمان ابری دود گرفته شهر تهران , دلم میخاد به خدا بگم , شبهای سر کویر ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دانلود تمام مجلدات کتاب آتش بدون دود با لینک مستقیم
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:47 | بازدید : 802 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان.....!!!!

 

دوستان این کتاب واقعا زیباست این کتاب مخلوطی از عشق و نفرت....شادی و غم...کفر و ایمانه....!!! این کتاب واقعا اثری ماندگار از استاد نادر ابراهیمی خواهد بود.... به قول یکی از اساتید ما بر هر جوان ایرانی واجبه دست کم یک بار این کتاب رو بخونه.....!!!! و البته کسی ک دعوتش کردم ب وبم بیاد بیاد و این پست رو ببینه و این کتاب رو ب یادگار از من داشته باشه مثل کتابی ک خودش بهم داد....!!!!!

مردونه دانلود کنید و بخونید نظر بگذارید فروشگاه روزگذار جوانی برید تا سوسک سیاه بالدار نشید....!!!

سلامت و سربلند باشید....!!!!

<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>

 

 

کتاب اول : گالان و سولماز – ۲۶۴ صفحه – ۵.۴ مگابایت

کتاب دوم : درخت مقدس – ۲۹۶ صفحه – ۴.۹ مگابایت

کتاب سوم : اتحاد بزرگ – ۴۳۱ صفحه – ۶.۸ مگابایت

کتاب چهارم : واقعیتهای پر خون – ۲۷۸ صفحه – ۴.۱ مگابایت

کتاب پنجم : حرکت از نو – ۲۸۰ صفحه – ۳.۴ مگابایت

کتاب ششم : هرگز آرام نخواهی گرفت – ۲۹۶ صفحه – ۲.۶ مگابایت

کتاب هفتم : هر سرانجام، سر آغازی‌ست – ۴۱۶ صفحه – ۲.۴ مگابایت

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: دانلود با لینک مستقیم , کتاب آتش بدون دود , تمام مجلدات کتاب آتش بدون دود , نادر ابراهیمی , آتش بدون دود ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ازدواج موقت؟!؟!؟!؟!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:42 | بازدید : 396 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان....!

دوستان به نظر شما ازدواج موقت بی احترامی به زنه؟؟؟؟؟

آیا ازدواج موقت امتیازیست برای مرد؟؟؟؟

آیا این سوال میتواند مطرح باشد که جالا که مرد میتواند چندین زن داشته باشد زن نیز میتواند چندین مرد داشته باشد؟؟؟

دوستان میدونید که بین ازدواج دائم و موقت تفاوت و تشاباتی هست مثلا در ازدواج موقت بین طرفین فرارداد میشود مسائل و مرد نفقه نمیدهد مگر توافق شود در حلی که ازدواج دائم نفقه حق زن و وظیفه ی مرده... در ازدواج موقت طرفین از هم ارث نبیرند و در ازدواج دائم مبیرند...! مگر به تراضی و توافق طرفین...! دوستان در ازدواج دائم جلوگیری از بارداری باید به تمایل طرفین باشد و کسی نمیتواند خودسر جلوگیری کند در حالی که در ازدواج موقت آزاد هستند البته فرزندان هردو شکل ازدواج کالما از حقوق یکسان برخوردارند. به طور کلی میتئان گفت ازدواج موقت از قید و بندهای ازدواج دائم آزاد است و تمام مسائل یا لااقل بیشتر آنها به تراضی طرفین انجام میگیرد...!حتما مودونید که تو ازدواج دائم مهریه باعث بطلان عقد نیست و در صورت مشخص نشدن مهر المثل تعیین میشود اما در عقد دائم عدم ذکر مهریه سبب بطلان عقد میشه...! و از تشابهات این دو میتوان به فرزند اشاره کرد که گفتم. همگنین مادر زن در هردو ازدواج بر مرد محرم میشود. خواستگاری کردن از زن چ به عقد موقت چه دائم ممنوع است. همانطور که زنای با زوجه ی دائم موجب حراب ابدی میشود در موقت نیز همینطور است...! و در هردو ازدواج عده بر زن واجب است البته عده باری زوجه ی موقت ۲ طهر(دو عادت و پاک شدن ک تقریا ۴۵روز بشتر یا کمتر بسته به مورد) است

دوستان حقیقت ازدواج موقت اینطره و این و قوانین مشابه این در فقه عزیز جعفری آمده و اینکه حالا کج استفاده میشود ایراد به مجری قانون وارد است نه قانون یا قانونگذار...! دوستان اگر همین ازدواج موقت از غرب آده بود کلی همایش و سمینار و ... در مدح فواید اون میذاشتیم و کلی تعریف میکردیم که وای این خارجیا چقدر باحالند وای اییا چقدر برای شخصیت انسانی ارزش قائل شدن وای اینا چقدر فلان.... وای اینا چقدر بهمان...! اما حالا که دین خودمون مذهب خودمون اینا رو گفته به عناوین مختلف ردش میکنیم بی ارزش میکنیم. چیزی که شریعت ما میگه. آیا همین خارجیا با قوانینشون اینطور رفتار میکنند؟؟؟ مثلا قانون اساسیشون رو مورد انتقاد قرار میدن که چرا اینجور چرا اونجور؟؟؟؟

دوستان میدونیم که انسان از بعد از رسیدن به سن بلوغ دچار نیاز جنسی میشه که اگر متوسط 14 رو به عنوان سن بلوغ در نظر بگیریم تا زمان ازدواج دیگه خوشبینانه حساب کنیم 22 سالگی در خانم و 25 در آقا، این فرد شرایط ازدواج نداره...! اما میتونیم بهش بگیم تو که شرایط ازدواج نداری بیجا کردی نیاز داری؟؟؟ حتی یک دختر و پسر 18 ساله رو نمیتوان به ازدواج دائم تشویق کرد چون زیر بار ازدواج دائم و مسئولیتهای سنگینش در مقابل همسر و فرزند نمیرند! خب حالا با این شرایط باید چه کار کرد؟؟؟ باید دست روی دست گذاشت؟؟؟ میدونید نتیجه دست روی دست گذاشتن چیه؟؟؟ همینی که الان دارید تو جامعه میبینید...! کی میتونه انکار کنه شرایط دختران و پسران جامعه ی اسلامی علوی ما کاملا مناسب و قالب قبوله؟؟؟!! چقدر روابط نامشروع در دختران و پسران همین جامعه اسلامی برقرار میشه؟؟؟مردونه چقدر سقط جنین داریم؟؟؟ چقدر دختران برای ازدواج و اینکه شوهرشان از ارتباطاتش باخبر نشه عمل میکنه؟؟!! یا به شیوه های دیگه رابطه برقرار میکنه تا دخترانگیش از بین نره؟؟؟؟راستی یک سوال مهم دیگه و اون اینکه آیا واقعا دختران و پسرانی که متعدد رابطه داشته اند بعد از ازدواج به شخصی متعهد و آماده ی انجام وظایف همسری تبدیل خواهند شد؟؟؟؟ خب حالا ازدواج موقت بهتر از شرایط الان جامعه نیست؟؟؟ اینکه یک دختر و یک پسر در قالب ازدواج موقت به هم محرم بشن و به هم متعهد بهتر اینست که هر دختر یا پسری با چندین نفر از جنس مخالف رابطه برقرار کنه؟؟؟نظرتون در مورد ایدز و باقی بیماری های جنسی ناشی از روابط نامشروع چیه؟؟؟ تازه هنوز حرفی از دشت و بزرگی این گناه و مجازاتها دنیوی و اخرویش هیچ حرفی نزدم و این رو به قضاوت وجدان هر فرد میگذارم....! خب حالا اگه زن و مرد رو با ازدواج موقت محدود کنیم قهرا هر مردی به زنی و هر زنی به مردی اختصاص پیدا میکنه...! آیا زمانی که ابتدای انقلاب و پیش از اون کسانی مثل ایت الله طالقانه علامه طباطبایی به این مسئله تاکید میکردند فکر اینروزها و عاقبتش رو نمیکردند که حالا از اونها بتی میسازیم و تندیسی از علم و تقوا....؟؟؟؟حتما تو کشوهای اروپایی دیدید یا شنیدید که زن و مردی برای ازدواج مدتی را با هم زندگی میکنند بعد تصمیم میگیرند که ازدواج کنند یا نه. حتی گاهی فرزندانشان شون شاهد ازدواجشون هستندو تازه تبریک و به پای هم پیری شید و اینام میگن...! حالا این ازتباط خوبه نه؟؟؟ چون اونا خارجی هستند و ازدواج موقت بد نـــــه؟؟؟ی متفکر اروپایی میگه بیاید ازدواج رفاقتی داشته باشیم که سه تفاوت عمده با ازدواج معمولی داره: 1 ازدواج رفاقتی به معنای تولید نسل نخواهد بود. 2 تا زمانی که زن جوان حامله نشده است طلاق با تراضی طرفین ممکن است. 3 در صورت طلاق زن مستحق کمک خرجی برای خوراک است.! ران راسل هم باوری نظیر همین در کتاب زناشویی و اخلاقش عنوان کرده. حالا نظریه ی این متفکر (وینزلی) چقدر شبیه ازدواج موقت ماست؟؟ آیا این به این معنا نیست که حتی کسانی مثل راسل و دیگران قائل به نوعی قید و بند در روابط هستند و آیا به این معنا نیست که در تمام موارد ازدواج دائم ممکن و عملی نیست؟؟؟؟؟ پاسخ به این سوالات رو وجدان شما واگذار میکنم.

عده ای میگن ازدواج موقت سبب میشه که عُلقه ی زوجیت دائم کمرنگ و کمرنگ بشه چون با وجود ازدواج موقت و آزادیهاش کسی خودش رو اسیر قید و بند ازدواج دائم نمیکنه. در پاسخ باید بگیم که ازدواج موقت در جاییست که ازدواج دائم توان رفع مسائل رو نداشته باشه یعنی یا باید ریاضت جنسی پیشه کنند یا آزادی بی قید و بند جنسی(نظیر جامعه امروز) وگرنه وقتی 2نفر نسبت به هم به باور رسیدند و مشکلی هم برای ازدواج دائم ندارند دلیلی باری ازدواج موقت نیست....!

از طرفی ازدواج موقت در جامعه ی اسلامی شیعی ایرانی مورد استقبال قرار نگرفته (آزادی جنسی چرا) و دختران ما باور دارند که ازدواج موقت سبب تحقیر اونها میشه ( و آزادی جنسی و بازی خوردن به دست پسران نه)

گروهی میگن ازدواج منقطع خلاف احترام و حیثیت زنه. میگن انگار کرایه دادن آدم و جواز آدمفروشیست که خلاف حیثیت انسانی زنه(و رابطه سوء استفاده به دست مردان نه) زیرا زن با مبلغی که از مرد میگیره(مهریه) جسمش رو در اختیار او بگذاره. این دیگه نوبره والا.....! اولا ازدواج چه ارتباطی به کرایه اینا داره بعدم همونطور که تو پست قبل گفتم مگه هرکی بخاطر چیزی پول بده یا بگیره دیگری رو خریده یا خودش رو فروخته؟؟؟آهان شاید چون مهریه باید توش قید بشه این رو میگن که مرد زن رو میخره یا کرایه میکنه... خب مردانی که به رایگان از زنان سوء استفاده میکنند هرگز کرایه نمیکنند نه؟؟؟؟؟ و همین فیلمها و تبلیغاتی که زنانگی زن رو در معرض دید قرار میده هزاران آدم ناپام قرار میده کرایه نیست نه؟؟؟ خب آره چون اونا خارجیند نــــــــــــــــه؟؟؟؟؟؟؟؟؟آهان راستی فروشنده های خودمون که برای جذب مشکری از جذبه ی جنسی زن استفاده میکنند که اصلا حیثیت انسانی زن رو زیر سوال نمیبرند....! فقط اردواج موقته که این عمل ضد انسانی رو انجام میده....! تازه آیا زن نیاز جنسی نداره؟؟؟ آیا خود او از این رابطه لذت نمیبره که ایطوری جبهه گرفید که مرد در ازدواج موقت از زن کامجویی میکنه او رو کرایه میکنه؟؟؟؟؟ پاسخ این سوال رو اگر زن باشید به خوبی میدونید و اگه مرد باشید فقط کافیست بپرسید....! اما صادق (ع) میفرماید اگر نیاز جنسی رو به ده قسمت تقسیم کنید یک قسمت از آن مرد و نه تای آن برای زن است. همین روایت تفاوت جدی میل جنسی در مرد و زن رو مشخص میکنه....!

اینها بخش اندکی از مبحث گسترده ازدواج موقت بود...!

امیدوارم نظراتتون رو برام بگذارید.

ضمنا اگر لحنی تلخ و گزنده دارم از همه ی شما عزیزان معذرت میخوام....!

دوستان گل ضمنا این مطالب از کتاب نظام جقوقی زن در اسلام اثر شهید مطهری برگرفته شده و جهت اطلاع بیشتر میتونید ب خود کتاب مراجعه کنید....!!!

سلامت و سربلند باشید...

 

<<<<<<<<<<<<<<<..........یا حق..........>>>>>>>>>>>>>>>

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: ازدواج موقت،به سود زن،به ضرر زن، به ضرر مرد،ازدواج دائم ازدواج موقت،زن چندین شوهر،مرد چندین زن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سوتی دادم!!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:41 | بازدید : 342 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان ...!

 

دیروز ی اتفاق نسبتا باحال افتاد....!

سر کلاس زبان یودم و ی ریدینگ داشتیم در باره ی شخصی که همه ی کارهاش رو به تاخیر مینداخت حتی تماس با مادرش رو! تا اینکه درست وقتی میخواسته بهش زنگ بزنه از بیمارستان خبر میدند که مادرت به لقا الله پیوت بیا هرچه سریعتر بیا....!

آقا ما این ریدینگ رو میخوندیم و استاد توضیح میداد...! من که دیگه از این بعدنا شاکی شده بودم گفتم:  

 

you know teacher he is realy wide

آقا استاد ی نگاه عاقل اندر سفیهی به من کرد.! نه اول ی نگاه متحیری به من کرد که خدا این داره چی میگه و پرسید منظورت چیه که یکی از بچه ها با لحن استاد مالانه ای گفت:

 

he means wide ass teacher

این آدم با شخصیت که چیزی که من روم نشده بود رو بگم رو گفت و استاد حالا ی نگاه به من کرد نگاه کردنی...!

حالا برا اینکه نگید میخواد بگه زبان بلده معنی جملات استاد رو میگم ک گفت: ببین محمد من حتی با نزدیکترین (تاکید رو نزدیکترین) دوستانمم اینطوری حرف نمیزنم...! (چه استاد پاستوریزه ای داریما...!)

یکم که ریدینگ جلوتر میرفت و هر سری این یارو ی چیز رو به تعویق مینداخت همه میگفتمد محمد بهتر میدونه این چشه محمد بهتر میدونه این چرا اینطوریه...!

خلاصه حسابی آبروم رفت...! البته این رو فهمیدم که اسدات پاستوریزه تشریف داره...!

ولی خداییش استاد و بچه ها به این نتیجه ریسدند که همچین پر بیراهم نگفته بودم و خلاصه کلی باهم به هم خندیدیم و با هم به اون یاروو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این بود انشای من ک کلاسم را چگونه گذراندم...!

نظر یادتون نره...!

سلامت و سربلند باشید....!

<<<<<<<<<<<<<<<<.........یا حق........>>>>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: سوتی،کلاس زبان،ردونگ،همه کارها،تاخیر انداخه میشد،انسان گشاد،استاد،درست صحصت کن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
لباس دانشجو
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:21 | بازدید : 425 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...!

این مطلب رو در مورد لباس بخونید و بعد نظرتئن رو برام بذارید....! راستی فروشگاه روزگذار جوانی با کلی محصول متنوع در انتظار شماست....!

سلامت و سربلند باشید....!

<<<<<<<<<<<<<<<..........یا خق..........>>>>>>>>>>>>>>>>

درست است که موضوع لباس دانشجویی و ضوابط مربوط به آن به مسائل مربوط به بحث عفاف و حجاب و حیا و بعضا آموزه های دینی ما برمی گردد اما...

 

دانشگاه یک محیط فرهنگی است. مکانی است برای تعلیم و تربیت و علم آموزی. از همین رو نه تنها در کشور ما به خاطر دین و فرهنگ ایرانی، که در بسیاری از کشورهای دنیا و حتی در دانشگاه های مطرح سراسر جهان، ضوابطی برای پوشش در نظر گرفته شده که نشان دهنده ی اهمیت لباس و پوشش دانشجویی است.

 

درست است که موضوع لباس دانشجویی و ضوابط مربوط به آن به مسائل مربوط به بحث عفاف و حجاب و حیا و بعضا آموزه های دینی ما برمی گردد اما حفظ حرمت دانشگاه با داشتن پوشش مناسب، چیزی نیست که تنها برای کشور ما باشد.


این ضوابط در دانشگاه ها و مجامع علمی دنیا به این منظور تهیه و اجرا می شود که محیط تحصیل، صرفا یک محیط علمی باقی بماند و حاشیه های فرهنگی مخرب، این جو را تحت تاثیر خود قرار ندهد.


در نتیجه ضوابط و قوانین پوشش و نحوه حضور دانشگاهیان در مجامع علمی اختصاص به کشور ما ندارد و تمامی دانشگاه ها جهت اعتلا و رشد علمی خود قوانین و مقررات مشخصی را وضع نموده و نسبت به اجرای آن با جدیت همت گماشته و به قوانین خود احترام می گذارند.


جملات زیر از کتاب قوانین پوشش در دانشگاه‌های جهان انتخاب شده است که با خواندن آنها متوجه می شویم قوانین پوشش در دانشگاه های دنیا هم سفت و سخت است:


 دانشگاه بین‌المللی فناوری سیریندهورن: پوشیدن لباس‌های جین مقبول نیست.


 دانشگاه بریستول انگلستان: پوشیدن شلوارهای لی و شلوارک مجاز نیست.


 دانشگاه ویرجینیای جنوبی: پوشش دختران و پسران باید عفیف و آراسته باشد.


دانشگاه باب جونز آمریکا: تاتو کردن و آرایش بیش‌ از حد قابل قبول نیست.


دانشگاه ادکونل آجاسین نیجریه: پوشیدن هرگونه لباس‌ اندام‌نما قدغن است!


دانشگاه مسیحی آبیلن:استفاده ازلباس‌های نامناسب وخلاف شئونات مسیحیت ممنوع است!


دانشگاه تگزاس آمریکا: آرایش‌های غلیظ و غیرمتعارف ممنوع است.


دانشگاه آکسفورد: لباس باز و بدن‌نما و مدل‌های افراطی مو ممنوع است.


 دانشگاه رابرت ترکیه: ضوابط مشخص برای موی پسران و اصلاح صورت.


 دانشگاه گرین ویل شمالی آمریکا: آرایش‌کردن و پوشیدن لباس‌های اندام‌نما مجاز نیست.


 دانشگاه آدامز آمریکا:‌ استفاده از عینک‌دودی، آدامس و تنباکو ممنوع است.


 دانشگاه استمپ فورد بنگلادش: پوشیدن تی‌شرت و شلوار جین مجاز نیست.

 

 دانشگاه لایبرتی آمریکا: موی دم‌اسبی و هرگونه پوشش تنگ و مخالف عفت ممنوع است.


دانشگاه لومالیندا آمریکا: تی‌شرت و لباس‌های لی مجاز نیست.


دانشگاه هاردین سیمونز آمریکا: لباس لی برای دختران و شلوارهای تنگ ممنوع است.


دانشگاه کنت انگلستان: از پوشیدن لباس مذهبی مانند روسری استقبال می‌شود.


دانشگاه مجامع الهی جنوب غربی آمریکا: لباس‌های لی سنگ‌شور مجاز نیست.


دانشگاه سنت لوئیس آمریکا: پوشیدن تی‌شرت و لباس‌های لی مجاز نیست.

 

 دانشگاه آتلانتیک فلوریدا آمریکا: رنگ کردن مو مجاز نیست.


دانشگاه ایالتی فلوریدا: برای دانشجویان فاقد پوشش مناسب نمره صفر  لحاظ می‌شود.


دانشکده آلن آمریکا: جویدن آدامس و پوشیدن تی‌شرت  مجاز نیست.


دانشگاه لانگ‌وود آمریکا: هرگونه لباس بدن‌نما، لی و کفش‌های صندل  ممنوع است.


دانشگاه جورجیا آمریکا: پوشیدن تی‌شرت و لباس‌های و سوسه‌انگیز ممنوع است.


دانشگاه ایالتی جنوب غربی میسوری آمریکا: آرایش نامناسب مو غیرقابل قبول است.


دانشگاه آلاباما آمریکا: لباس‌های جین و تی‌شرت مناسب نیستند.


دانشگاه آلورنیا آمریکا: جویدن آدامس، لاک‌زدن ناخن و پوشیدن تی‌شرت مجاز نیست.


دانشگاه ایالتی لویزیانا آمریکا: آرایش و مدل‌ موی افراطی مجاز نیست.


دانشگاه بریگهام آیداهو: لباس چسبان و آرایش عجیب و غریب ممنوع است.


دانشگاه ایالتی آرکانزاس آمریکا: لباس‌ها نباید کوتاه، سوراخ‌دار، خمره‌ای و بدن‌نما باشند.


 دانشگاه ایالتی پن آمریکا: پوشیدن لباس‌‌های لی و بدن‌نما ممنوع است.


ضوابط پوشش در دانشگاه های جهان نشان می دهد که شاید لباس فرم بر دانشگاه های دنیا حاکم نباشد اما محدودیت هایی را برای دانشجویان ایجاد کرده است که پوشش آنها را در داخل و خارج دانشگاه متمایز می کند .


همین تمایز است که نشان می دهد فرم پوشش یک دانشجو باید با سایر افراد و حتی با پوشش خود او در سایر اوقات متفاوت باشد.

 

اگر این مسئله برای دانشجو و برای مسئولین تصمیم گیرنده جا بیفتد، شاهد اقدامات موثرتری در بحث لباس دانشجویی خواهیم بود.



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: لباس دانشجو،دانشجویان تمام دنیا،دانشگاهای بزرگ جهان،قوانین لباس دانشجویان،دانشگاهای دور تا دور جهان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چ باحالند!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:17 | بازدید : 377 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...!!

 

دوستان نظرتون در باره این عکس چیه؟؟؟؟

نه وجدانا چی فکر میکنید؟؟؟؟

کدوم باحالتره؟؟؟؟؟؟

نظر یادتون نره....!!!و البته فروشاه روزگذار جوانی هم فراموش نشه...!!! هرکی این پست روبخونه و نره فروشگاه فروشاه روزگذار سوسک سیاه بالدار ش....!!!

سلامت و سربلند باشید....!!

<<<<<<<<<<<<<<<<..........یا حق...........>>>>>>>>>>>>>>>>

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: چ باحالند،دوستان،نظر،عکس،کدوم باحالتره ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مظلومیت مولا علی و خطبه 27 نهج البلاغه خطبه جهاد
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:15 | بازدید : 543 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...!

اینبار خطبه ی بسیار معروف جهاد رو مینویسم بخونید و ببینید که مولایمان چقدر تنهاست...!

مردونه تا آخر بخونید...!

برام دعا کنید...!

سلامت و سربلند باشید...!

<<<<<<<<<<<<<<<..........یا حق..........>>>>>>>>>>>>>>>


 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: خطبه بیست و هفتم نهج البلاغه , خطبه جهاد , مظلومیت مولا علی , تنهایی مولا علی , بی کسی مولا علی , خطبه جهاد ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
سلام خدا بر امامم حسین...!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:13 | بازدید : 432 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام خدابر امامم حسن. سپهدار بی سر امامم حسن...!

حسین ای تو سالار آزادگان قسم بر خدا خون پاکت نخفت. به گوش دل از خالق جسم و جان شنیدم که او هم سلام تو گفت....!

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: سلام خدا , بر امامم حسین , سپهدار بی سر امامم حسین , حسین ای تو سالار آزادگان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
مظلومیت مولا علی و خطبه شقشقیه
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:9 | بازدید : 358 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...!

 

من این خطبه رو خوندم و چه بسیار نکاتی که توش بود. برای همین تصمیم گرفتم برای شما هم بنویسم...!

خواهش میکنم اگر خطبه رو شروع کردید به خوندن تا آخر بخونید...! وجدانا خواهش کردما...!!

امیدوارم همه زیر سایه ی مرتضا علی و در پناه خدای مهربون باشیم....!

سلامت و سربلند باشید!!

<<<<<<<<<<<<<<<..........یا حق..........>>>>>>>>>>>>>>>

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: مظلومیت مولا علی , خطبه 3 , خطبه شقشقیه , بخونید , حتما بخونید , ای مردم , ای مردم ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
محرم کیست؟نگاه شرعی و قانونی
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:6 | بازدید : 384 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان گلم...!

 

داشتم فکر میکردم محرم تو جامعه به کی میگن؟ آیا محرم شرعی و عرفی با هم یکسانه؟؟

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: محرم , نامحرم , محرم شرعی , محرم عرفی , برادر و خواهر , ازدواج , ممنوع , موها , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
طلاق؟!!؟!؟!آخه چرا؟!؟!؟!؟
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 21:1 | بازدید : 418 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان...!!

 

میدونید که مغضوب ترین حلالها نزد خداوند طلاقه!!!!

پس چرا این همه تو جامعه یا باید طلاق باشه؟!؟!؟!!؟

به کجا داریم میریم؟؟؟

تو کلاس استاد گفت طلاق مغضوبترین حلالها نزد خداونده و هر طلاق ارش خدا رو به لرزه در میاره....! کی از بچه ها گفت پس اگه اینطور باشه الان ارش خدا باید سونامی بیاد...!! همه خندیدیم اما حقیقتی پشت این جمله ی طنظ بود....! حقیقتی تلخ حقیقتی از جامعه ی ما!!!!

فکر میکنید چرا اینطور شده؟؟

چرا انقدر طلاق رایج شده؟؟؟

چرا مثل نوقل ونبات از هم جدا میشن؟؟؟

چرا انقدر فحشا و فساد تو جامعه زیاد شده؟؟؟؟

مقصرش چه کسی یا کسانی هستند؟؟؟

دوستان خوشحال میشن نظرتون رو بگذارید و به بحث بنشینیم...!

سلامت و سربلند باشید

<<<<<<<<<<<<<<<..........یا حق..........>>>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: مغضوبترین حلال،ارش خدا،لرزش،طلاق،به کجا داریم میریم،ارش خدا،سونامی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چندتا شلاق باید بخورم؟؟!!!!
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 20:58 | بازدید : 450 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان.

امروز بحثی تحت عنوان قذف (نسبت ناروا به کسی دادن) بحث میکردیم و باز چیزی رو به بحث گذاشتیم که شاید برای شما هم جالب باشه!!!

همونجور که گفتم قذف نسبت ناروا به کسی  است که ۸۰ تا شلاق حدی داره...! اما نکته ی جالبش اینه که از نگاه شرع فحاشی و گفتن الفاظی که حتی جنبه ی توهین ناموسی نداره هم حکم داره البته نه حدی کخ تعزیری داره که بر اساس قانون ما از ۳۱ تا هفتاد و چهار ضربه شلاق...!

نکته اینجاست که حتی الفاظی مثل نفهم بی شعور احمق کودن... هم مشمول این حکم میشن...۱!!

حالا فکر کنید اگر قرار بود این حکم اجرا بشه چند نفر از ما روزانه چند هزار شلاق میخوردیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!

برای من که واقعا عجیب و جالبه و البته ناراحت کننده!!!

خوشحال میشم نظراتتون رو بگذارید.

<<<<<<<<<<<<<<<<..........یا حق..........>>>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: شلاق،قذف،نسبت ناروا،80ضربه شلاق حدی،نفهم،بیشعول،شلاق ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یـــــــا عـــــلــــــی
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 20:55 | بازدید : 342 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

عطار
مظهرالعجایب
سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب
چون محمد این ندا از حق شنید
گفت هستی نور حق از عین دید
ای تو را حق در کلام خویشتن
خوانده صد جایت بنام خویشتن
ای ز تو ایوان شرع افروخته
جمله بدعتها ز قهرت سوخته
ای ز تو راه طریقت آشکار
وی ز تو نور حقیقت آشکار
راه تو هر کس نرفت ایمان نبرد
کور بود و در ره شیطان بمرد
ای تو از مهر حقیقت نور نور
پیش تو روشن شده احوال صور
ای ز تو روشن شده روی زمین
رهنمای اولیای راه بین
در حقیقت واصل اندر راه حق
از تو در عالم نبرده کس سبق
هر که او با سرّ تو همراز شد
در میان عاشقان ممتاز شد
هر که در راهت نباشد سر براه
هست ملعون و مقلّد روسیاه
هر که او از دین تو برگشته شد
در ره معنیّ ما سرگشته شد
هر که او از پیرویت عار داشت
در گلستان شریعت خار کاشت
این معانی را نگویم من چنین
گفت احمد آن نبیّ المرسلین
یا نبیّ المرسلین عطّار را
زنده دل کن وانما اسرار را
تا شود او راه بین شرع تو
در زمین جان کند او زرع تو
هست عطّار از ضعیفی رشته‌‌ای
در میان خاک و خون آغشته‌‌ای
هست عطّار اندر این ره خاک راه
از تو می‌جوید ز بی‌دینان پناه
هست عطار این زمان بی‌خویش و کس
خود تو را دارد بهر دو کون و بس
یا أمیرالمؤمنین دستم بگیر
ز آنکه سلطان جهانی ای امیر
یا أمیرالمؤمنین جانم بسوخت
در میان کفر و ایمانم بسوخت
با چنین جمعی منافق چون کنم
غیر مهر تو ز دل بیرون کنم
یا امیر این قوم بی‌ره گشته‌اند
از طریق افتاده در چه گشته‌اند
یا علی این جمع مردود آمدند
بر طریق قوم نمرود آمدند
یا امیر این قوم سرگردان شدند
همچو قوم لوط بس بیجان شدند
یا امیر این قوم که می‌نگروند
از پی مردار چون سگ می‌روند
یا امیر از دست اینان چون کنم
خود قبای صبر را بیرون کنم
دیگرم صبری نماند از جورشان
ظلمها پیدا شده در دورشان
قاضی و مفتی و اهل احتساب
مکرها ورزند جمله بی‌حساب
زینهار ای راهرو زیشان گریز
تا نیابی هول روز رستخیز
جمله بگذارند اصل و فرع را
حیله پندارند ایشان شرع را
یا علی زین خلق یارانت چو من
پیش تو ماندند آخر هفده تن
دیگر از اصحاب وقوم روزگار
از دمشق و کوفه بد پانصد هزار
از مقام مکّه تا اقصای روم
وز بلاد مصر تا سرحدّ فوم
پس خراسانست و ترکستان زمین
پس بلاد ترک تا سرحدّ چین
ازولایت تا ولایت مردمان
بود در شرع محمّد آن زمان
جملگی باطور ایشان گشته‌اند
از امیرمؤمنان برگشته‌اند
رفته‌اند ایشان زشهر دین بدر
میر خوددانند گر را با مگر
بعد بهمان دین ایشان شد درست
با فلان کز نسل بی ایمان برست
همچو شمر نابکار و چون یزید
آید از حقّ لعن بر وی برمزید
پورنادان پورعاصی بیعتی است
پس فلان بن فلان لعنتی است
جملگی گفتند چون بهمان بُد او
در طریق کفر با ایمان بد او
خط بهمان دارد اندر دست او
گر باو بیعت کنیم آید نکو
چون خلیفه بود عثمان در جهان
خوانده ذوالنورین خلق او را عیان
پور بوسفیان پس از وی خوب بود
در امیری چون از او منسوب بود
این جماعت جملگی از ره شدند
سوی او رفتند پس ابله شدند
وین زمان هم مردمان آگه شدند
بر طریق جدّ خود بی‌ره شدند
می‌روند این جمله تا دار جزا
رو بایشان باش گر داری روا
خلق عالم ره بکوری رفته‌اند
راه شرع احمدی بنهفته‌اند
همچو من در شرع و در دینش بکوش
تا بیایی از همه مستی بهوش
این همه تصنیف بین از عالمان
آنچه حق بوده نکردندی عیان
من عیان و آشکارا گفته‌ام
وین همه درها بمظهر سفته‌ام
من نمی‌ترسم ز کشتن همچو تو
ز آنکه اسرارم علی گفتا بگو
من از او گفتم شه عرفان من
همچو نوری در میان جان من
ای بدنیا دشمنت را چند روز
پرورش دادی بخوردی همچو یوز
گرچه او بر تو بسی زینت فروخت
عاقبت دنیا بچشمش میخ دوخت
ای پسر از قوم خود بیزار شو
بازگرد از غفلت و بیدار شو
رو تو گفت مصطفی را گوش کن
جام از ساقی کوثر نوش کن
نی محمّد گفت باب علم اوست
انّما در شأن حیدر خود نکوست
تو زغفلت گشته‌‌ای دنیاپرست
هر کرا غفلت نباشداو برست
این کتبها غفلت آرد این بدان
روز غفلت دور شو مظهر بخوان
تا تو را روشن شود اسرار دین
وین نماز و روزه‌ات گردد یقین
گر تورا عمر دو صد باشد بسال
وندران عمرت بخوانی قیل و قال
ور تو در روزه شوی عمری دراز
ور بشب دایم گذاری تو نماز
بی ولای او نیابی هیچ نور
رو سیه باشی تو اندر روز صور
پیرو شرع محمّد باش چست
در طریق شاه مردان رو درست
هست امّیدم بشاه اولیا
ز آنکه هست او تاجدار انّما
همچو او آن را که شاهی باشدش
دردو کون آن را پناهی باشدش
ای ز دین مصطفی بیرون شده
همچو حجّاج لعین ملعون شده
خیز و همچون مؤمنان دیندار شو
وآنگهی در کلبهٔ عطار شو
هست عطار اندراین ره سربلند
ز آنکه هست ابیات شیرینش چو قند
نی شکر دانی چرا شیرین بود
ز آنکه مهر شه در او تعیین بود
کمتر از چوبی نه‌‌ای در راه عشق
گوش کن معنیّ آن از شاه عشق
تا که گردد روشنت اسرار عشق
بعد از آن گردی تو خود انوار عشق
این مراتب از تو خود ظاهر شده
وین معانی از تو خود باهر شده
لیک باید جسم خود را سوختن
وآنگهی خرقه زعرفان دوختن
رو تو درخرقه خدا را کن طلب
وآنگهی دم درکش و نه لب بلب
ای تو اندر جسم صورت بین شده
بعد از آن هم صحبت سرگین شده
جهد کن خود را بعرفان پاک ساز
تا شوی در ملک عرفان پاکباز
رو درون را پاک ساز از کندگی
تا ترا روشن شود فرخندگی
کندگی مهر پلیدان با شدت
پیروی نفس شیطان با شدت
رو تو از فعل بد شیطان ببر
ریسمان مهر بد کیشان ببر
هیچ میدانی که تو خود کیستی
آمده در دهر بهر چیستی
ظاهر از آثار ذات حق توئی
واندرین عالم صفات حق توئی
هیچ میدانی کزین عالم ترا
جز جفا و جور نبود خود دوا
ترک دنیا کن چو حیدر مردوار
تا شوی واصل بلطف کردگار
هر که او در آتش محنت بسوخت
همچو بوذر جامه‌ای از صدق دوخت
 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: شعر،عطار نیشابوری،چون محمد،این ندا،از حق شنید،عین دین،کلام خویشتن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عــــــــــــــلـــــــی
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 20:47 | بازدید : 370 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

یا علی. یا علی عیدت مبارک. روز ولایتت مبارک. و چه افتخاری بالاتر از اینکه تو ولی و مولای ما باشی!! چه افتخاری بالاتر از اینکه تو امیر ما باشی!! یا عکی تو که مافوق بشر و مادون خداوندی. شنیده ام مقام تو از مقام انبیا هم بالاتر است و چه خوب گفته اند. میگویند خدا در معراج حضرت رسول با صوت تو با او سخن گفته است و چه سعادتی!! میگویند تو فقط در شیعیانت طرفتار نداری....راست میگویند آخر حتی کسی هم مثل جورج جرداق ک یک مسیحیست هم برایت کتاب نوشته آن هم شش جلد!! برای تو در مدح تو در مدح شجاعتت صداقتت افتادگی ات و...! تو کسی هستی که لیاقت فاطمه را داشته ای و فاطمه لیاقت تو را و فقت خداست ک میدانم شما چقـــــــــدر ارزشتان بالاست....جز تو چه کسی لاقت جانشینی اشرف انبیا را دارد؟ جز تو چه کسی لیاقت همسری فاطمه را دارد؟ جز تو چه کسی لاقت پدری امامان را دارد؟!!!

یا علی بر آستانت زمین ادب میبوسم و افتخار میکنم که مرید تو هستم و تو مراد من هستی!

یا علی جان افسوس که نه در دوره ی حیات پر برکتت و نه بعد از آن ارز و قدر و منزلت تو را ندانستند یا نخواستند که بدانند چون به سودشان نبود....!

کدام حقیقتجوست که به تو نرسد؟! تو با حق نیستی تو خود حقی تو مظهر حقی...

یا علی کمکمان کن که به تو و خدایت وفادار بمانیم.

یا علی کمکمان کن آبرویت را نریزیم هرچند که تو خود آبروی خداوند هستی پس مشخص است هرچیز که خدایی باشد رستگار و ماندگار است....!

تو ای که شبها نان و خرما بدوش به خانه ی فقرا میروی... و ما امروز نان از دهان فقرا و یتاما میگیریم....! تو بر جسد دشمنت نماز میخوانی و ما در از پشس به دوستانمان خنجر میزنیم...

یا علی یاریمان کن که نشان دهیم مرید تو هستیم یا علی....!

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: یا علی،عیدت مبارک،عید،جورج جرداق،عید ولایت،افتخار،تو،علی،ولی الله ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شب غزیز
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 20:44 | بازدید : 412 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان!

 

امشب شب شهادت حضرت مسلم فرستاده ی امام به کوفه ست! نمیدونم باید چی بگم واقعا نیمدونم....! الحق که این خاندان چفـــــــــــــــــــــــدر مظلومه!!! ظالمین چه بلاها که سر این خاندان نیاوردند. چه بدو بعثت و حضرت رسول چه خونه نشینی حضرت امیر و بلاهای دیگه چه بی احترامی و...به حضرت زهرا چه مشکلات اما حسن و...! بعدم که اما حسن و یاران و اهل بیتشون دیگه شاهکار ظالمین بود...! باقی معصومین علیهم السلام هم که حتما میدونید....!

دوستان فردا روز عرفه روز دعاای اما حسین (ع) هم هست. شما رو به خدا برای همه ی نیازمندان دعا دعا کنید و خدا رو به حق خون نریخته ی اسماعیل و خون ریخته ی علی اکبر حسین قسم بدید که بهترین ها رو برای همه رقم بزنه و رهامون نکنه...!

برای منم دعا کنید که نیازمند دعای خیر دوستان هستم! منم برای شما دعا میکنم شاید خدا دعای ما رو در حق دیگری اجابت کرد و اینطوری همه یه مراد دلمون برسیم!!

شهادت حضرم مسلم رو هم به خود اون حضرت تبریک و به همه ی شیعیان و رهروانش تسلیت میگم انشاء الله که از رهروان او و سرورش باشیم!!!

سلامت و سربلند باشید

<<<<<<<<<<<<<<<..........یا حق..........>>>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: شب شهادت،مسلم،فرستاده اما حسین،کوفه،خون نریخته اسماعیل،خون ریخته علی اکبر حسین ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سوال
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 20:42 | بازدید : 1115 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

سلام دوستان.

 

خوبید؟ دوستان من چند روز پیش تو کلاس ایات الاحکام ی نکته ای توجهم رو جلب کرد گفتم با شما در میون بزارم باشه ک نظراتتون رو برام بزارین و یاری ام کنید.

بحث سر طلاق رجعی و غیر رجعی (بائن) بود. میدونید که برای هر۲ نوع طلاق زن باید عده نگه داره. سوالی ذهنم رو درگیر کرد. گفتم شاید شما جوابی داشته باشید یا با هم به بحث بنشینیم در صورت تمایل...

سوال اینه ک با وجود روشهای نوین جلوگیری از بارداری چرا بازم زن باید عده نگه داره؟ آیا عده راهی برای ادخال نسب نیست؟ پس وقتی نسب نباشه چ ادخالی؟ یا چرا زنانی که رحمشون رو درمیدارن بازم  باید عده نگه دارند؟

سوالاتی این شکلی که خوشحال میشم اگر نظر بگذارید.

راستی شما چقدر به فمنیسم اعتقاد دارید؟ آیا واقعا دفاع از حقوق زنه؟ آیا واقعا اسلام به زن بهای کمتری داده؟؟

بازم خوشحال میشم نظر بدید...

سلامت و سربلند باشید...

<<<<<<<<<<<<<<<..........یا حق..........<<<<<<<<<<<<<<<



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: سوال،طلاق بائن،طلاق رجعی،راههای نوین جلوگیری از بارداری،عده،زن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سلام غمگین
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 20:37 | بازدید : 489 | نوشته ‌شده به دست گروه دانلود ستار | ( نظرات )

به نام خدایی که هست و نزدیک است و افسوس که ما از او دوریم....!

 

دوستان عزیزم دوباره سلام. امیدوارم بعد از یک وقفه چند ماهه دوباره بتونم کارم رو در این وب از سر بگیرم و مخاطبان عزیز هم یاری ام کنند تا همسو به سوی رضایت گام برداریم.

با آمدن  پاییز فصل جدیدی در زندگی ما آغاز شده. من ترم حدید رو آغاز کردم و حتما شما هم وارد مرحله ی دیگه ای از زندگیتون شدید.

نمیدونم چرا هزگز پاییز رو دوست نداشتم و ندارم....!!من غاشق فصل بهار و تابستونم و از پاییز و زمستون برام مثل ی جوز عذاب میمونه. همیشه تو ۶ماه دوم سال به یاد ۶ماه اول سالی ک گذروندم یا سالی ک پیش رو دارم زندگی میکنم. یاد غروبای بهار دلم رو تازه میکه امید بهم میده... خوشحالم ک لااقل یادش بهم آرامش میده... من خودمم متولد بهارم...

دوستان نظر بدید ک کدوم فصل برای شما شیرینتره... البته اگر تمایل دارید.

منتظرتون هستم .

<<<<<<<<<<<<<..................یا حق................>>>>>>>>>>>>>>>>>



:: موضوعات مرتبط: مطالب نویسنده , ,
:: برچسب‌ها: سلامی غمگین،وقفه،مخاطبان عزیز،از سر بگیریم،همسو ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0